loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 16 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

من پسری 28 ساله هستم از یک خانواده نسبتا معمولیو تحصیل کرده با دختری دوست هستم که من رو عاشقانه دوست داره من هم دوسش دارم اون ازمن میخواد که باهاش ازدواج کنم خانواده اش هم راضی اند اما مشکل اینجاست که ما از لحاظخانوادگی اونقدر باهم تفاوت داریم که من مطمئنم در آینده به مشکل میخوریم ما سه تابچه ایم اونها هشت تا! ما همه دانشگاهی هستیم اونا فقط 2 نفرشون درس خوندن!من جز آدمهایخیلی باهوش هستم و اون هوش متوسطی داره (طوریکه خیلی وقت ها با کارهاش حرص من رو درمیاره)ما فارسیم اونها ترک!اون یک شخصیت کاملا وابسته ست و من کاملا مستقل!اما ما خیلیهمدیگه رو دوست داریم و من حتی میترسم اگه ازدواج نکنیم اون یه بلایی سر خودش بیاره!من احساس مسئولیت میکنم در قبالش یه چیز دیگه اون از لحاظ ظاهر خیلی خوبه از طرفی خیلیهم آرومه طوریکه هرکس اون رو میبینه دوسش داره و همه در سدد این هستن که بالاخره واسهیکی ازش خواستگاری کنن!همه میگن این از اون زن های کم انتظار و به قولی "بساز"هست که البته همینطور هم هست خواهش میکنم راهنماییم کنین این مسئله به چالش فکری بدیبرام تبدیل شده


 

جواب:

سلام

صرف وجود تفاوتهای متعدد سبب ایجاد مشکل نمی شهبلکه باید دید نتیجه این تفاوتها چیه و ایا سبب ایجاد اختلاف بین زن و شوهر یاخونواده هاشون می شه به گونه ای که نتونن همدیگه رو تحمل کنند؟ که در این صورتازدواج به صلاح نیست اما در صورتی که سبب اختلاف چندانی نشه یا اینکه اگرم اختلافزا باشه ولی بشه با پذیرش طرفینی و تصمیم اونا به مراعات طرف مقابل حلش کرد، دراین صورت این تفاوتها مانع ازدواج نیست

بنا بر این در تفاوتها باید دید که اولا: اثراین تفاوتها چیه و ثانیا: ایا اثر تخریبیش به حدیه که با پذیرش طرفینی و درکموقعیت طرف مقابل و تصمیم به مراعات او هم قابل حل نباشه؟

درباره تفاوتهایی که گفتید مطالبی رو عرض میکنم :

شما گفتید: ما سه تا بچه ایم اونها هشت تا! اینیعنی اون در خونواده شلوغی بزرگ شده و شما در خونه خلوتی بودی و این ممکنه سبب کمحوصلگی شما در شلوغی بشه یعنی شاید وقتی در جمع شلوغ خونواده اونا حاضر می شیممکنه بهت سخت بگذره که اخرش این می شه که تو یه خورده کمتر تو جمع اونا می شینییا اینکه اونا وقتی می بینن تو ناراحتی، مراعات حال تو رو می کنند پس مشکل چندانیدرست نمی شه  

در مورد اینکه گفتی: ما همه دانشگاهی هستیم اونافقط 2 نفرشون درس خوندن! عرض می کنم: صرف تفاوت سطح تحصیلی ضرری نداره بلکه درصورتی مضره که طرفین درک متقابل نداشته باشن، بخاطر اینکه ادمای تحصیل کرده - خصوصااگر رشته هاشون فرق کنه- در مهمونی ها معمولا در مورد تخصص هاشون حرف نمی زنن، بلکهاز مسائلی سخن می گن که از نظر فکری درش مشترکند پس همین که سطح فکرشون به همبخوره و حرف هم رو بفهمند و همدیگه رو درک کنند کافیه و این هم سطح بودن فکر، درافراد با تحصیلات متفاوت هم هست بنا بر این باید ببینید که شما چقدر با خونوادهاونا از نظر فکری هم سطح هستید پس اگر در برخوردها و صحبت ها احساس می کنید گرچهسوادشون پایینه اما انسانهای با فهم و فکری هستند، مشکلی در برخوردهای شما با اوناایجاد نمی شه بلکه اگر تفاوت زیاد هم نباشه بازم مشکل ساز نیست چون اخرش اینه کهوقتی کنار هم هستید حرف زیادی برای زدن ندارید که اینم اونقدر سخت نیست که بخاطرشاز ازدواج صرف نظر کنی البته اگر تفاوت فکری به قدری زیاد باشه که طرفین حرفهمدیگه رو نفهمند ممکنه در زندگی با خونواده اش مشکل پیدا کنید    

در مورد اینکه گفتید: من جزء آدمهای خیلی باهوشهستم و اون هوش متوسطی داره (طوریکه خیلی وقت ها با کارهاش حرص من رو در میاره)، عرضمی کنم: تعامل انسانهای با بهره هوشی متفاوت در صورتی که فرد با هوش تر از طرفمقابل انتظار نداشته باشه که مثل خودش بفهمه و متوجه موقعیت طرف مقابل باشه وامادگی ارائه توضیحات لازمه رو هم داشته باشه، مشکل ساز نمی شه، مگر اینکه او باهوش بودن خودش رو حسن و کم هوش بودن طرفش رو عیب ببینه که در این صورت نمی تونهطرفش رو همون طوری که هست قبول کنه، ولی اگر به خودش بگه: همون طور که افراد، ذاتاصفات متفاوت دارن، در هوش هم متفاوت هستند و همه رو خدا داده پس فرد باهوش برایهوش خودش زحمت نکشیده که سبب بهتری او باشه، در نتیجه فردی که با هوش تره حق ندارهخودشو برتر بدونه و به انسان کم هوش اعتراض کنه که چرا دیر می فهمی؟

من نمی خوام بگم شما این طورید اما خواستم تذکربدم اگر حتی ناخود اگاه خود رو برتر بدونید در این صورت به موقعیت او توجه نمیکنید و از اینکه اون مثل شما سرعت انتقال نداره ناراحت می شید، در صورتی که اگرهوش خدا دادی اونو در جای خودش خوب ببینید به جای ناراحت شدن، سعی می کنید باتوضیحات کامل به او کمک کنید که زودتر منظورتون رو بفهمه

شاید بگید: در این صورت من باید همه زندگیموبذارم تا هی براش توضیح بدم ولی من امادگی این کار رو ندارم، جوابش اینه که اینمساله برای دو همکار که لازمه با هم تعامل فکری زیادی داشته باشند مشکل سازه امادر زندگی مشترک مطالب فکری زیادی وجود نداره که نیاز به توضیحات زیاد داشته باشه وشما رو دچار مشکل کنه مگر اینکه امادگی این مقدار رو هم نداشته باشید و نتونید تحملکنید که حتی در بعض موارد توضیح واضحات براش بدید، در این صورت ردش کنید چون ممکنهاین مساله به سوهان روح شما مبدل بشه و زندگیتون رو تیره و تار کنه   

در مورد اینکه گفتید: ما فارسیم اونها ترک! عرضمی کنم این تفاوت ممکنه سبب اختلاف رسومات طرفین در موارد مختلف بشه که با پذیرشطرفینی و احترام متقابل و مراعات رسومات و باورهای طرف مقابل قابل حله

در مورد اینکه گفتید اون یک شخصیت کاملا وابستهست و من کاملا مستقل، عرض می کنم: این که عیب نیست بلکه حسنه چون دو نفر مستقل ممکنهدر ارتباطشون دچار مشکل بشن چون هرکدوم می خوان به صورت مستقل عمل کنند، اما اگریکیشون وابسته باشه مشکلی ایجاد نمی شه چون همیشه اون کاری رو می کنه که طرف مقابلشمی خواد پس اگر ایشون در زندگی طوری که شما می خواید عمل و رفتار کنه به هر دویشما خوش می گذره و در عین حال هم اختلافی بین شما ایجاد نخواهد شد

در مورد اینکه گفتید بسازه عرض می کنم این صفتمثبتی است که بسیاری از عیوب رو می پوشونه چون وقتی زنی اهل سازش باشه در بسیاریاز جاها خودش رو تغییر می ده یا کوتاه میاد که خوشی زندگیش از بین نره

در مورد اینکه گفتید اگر باهاش ازدواج نکنیدممکنه بلایی سر خودش بیاره عرض می کنم شما در تصمیم گیری این مساله رو در نظرنگیرید چون اگر انتخاب شما نادرست باشه و با او ازدواج کنید درسته اون بلایی سرخودش نمیاره اما با خراب شدن زندگیتون بلایی دیگر سرتون میاد

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 197
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 327
  • بازدید ماه : 677
  • بازدید سال : 3,153
  • بازدید کلی : 51,240
  • کدهای اختصاصی