loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 13 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

دوست ندارم ازدواج کنم.مجردی و استقلالمودوست دارم چکار باید بکنم که از دست نیش وکنایه و حرف فامیل و مردم که دائم میزنن توسرم که چرا شوهر نمیکنی نجات پیدا کنم .من 30 ساله شدم ظاهر خوبی دارم استقلال مالیدارم دوست پسر هم دارم از وضعیت فعلی ام راضی ام و نمیخوام شوهر کنم. اما از دست فشارهایاطرافیانم دارم مجبور به یک ازدواج تحمیلی میشم که حالم رو بهم میزنه.تحت فشار شدیدمادرم هستم برای ازدواج کردن با کسی که هیچ اشکالی نمیتونم ازش بگیرم  تنها اشکال اینه که من حالم ازش بهم میخوره و دوسشندارم.من 30 ساله میشم 3 ماهه دیگه اما تمایلی به ازدواج و دردسراش ندارم .تحصیل کردهام و کار هم میکنم.اما دوست دارم همیشه دوست پسر داشته باشم و نمی خوام ازدواج کنم.عادت کردم به رابطه دوست پسر دختری. وازش لذت میبرم. فامیل دیگه حسابی دارن پشت سرممسخرم میکنن و صفحه میزارن که لابد خواسگار ندارم و مشکلی دارم و کسی خواسگاریم نمیادکه ازدواج نمیکنم اما من واقعا دوس ندارم ازدواج کنم . مامانم داره از دست من و ازحرف مردم مریض شده. چکار کنم. مامانم میگه اگه الان که 30 ساله شدی ازدواج نکنی دیگهکسی تورو نمیگیره چون سن بالایی. من خودم تمایل به ازدواج با سنین بالاتر از خودم مثلا45 .50 ساله هستم.اما مامانم میگه اونا هم دنباله دختر زیر 30 سالن. میترسم اگه بزورمامانم و از دست حرفای فامیل مجبور به ازدواج اجباری بشم بعد از ازدواج دست به کاراینادرست بزنم از الان دارم برای طلاق نقشه میریزم لطفا کمکم کنید



جواب:

سلام

برای اینکه از دست حرفای مادرت و دیگران خلاصبشی و ساکتشون کنی راهش اینه که با ازدواج مخالفت نکنی و خودت رو موافق نشون بدی واجازه بدی خواستگار بیاد اما برای رد کردنش دلیلی بیاری که به هر مشاوری بگن حرفترو تصدیق می کنه مثل همین که گفتی ازش بدت میاد چون وقتی از کسی بدت میاد هیچمشاوری جرات نمی کنه بگه که باهاش ازدواج کن چون این ازدواج ریسک داره و تضمینیبرای ایجاد علاقه در چنین ازدواجی وجود نداره، بنا بر این اگر خانواده خواستند تورو به چنین ازدواجی مجبور کنند بهشون بگو اگر مشاور تایید کرد من قبول می کنم و باجواب رد مشاور از دست حرفاشون راحت می شی

اما به نظر من مهم تر از ساکت کردناطرافیانت اینه که ببینی چی به صلاحته و چه کاری برات بهتره وگرنه اگر برفرض اونارو هم ساکت کنی و دیگه حرفی نزنند اما کاری انجام بدی که به صلاحت نباشه علاوه براینکه بعدا پشیمون می شی و بخاطر انتخاب نادرست تاسف خواهی خورد ، دوباره ممکنهمجبور باشی بعدا حرفا و نیش و کنایه هاشون رو تا اخر عمر تحمل کنی،پس جا داره که بیشتردر صدد این باشی که ببینی چه کاری درسته،

بنا بر این برای اینکه بهتر بتونی تصمیمبگیری در مورد راهی که انتخاب کردی نظرم رو می گم : در مورد اینکه گفتی : بخاطردردسرهای زندگی مشترک تمایل به ازدواج نداری و مشکل تنهاییت رو از راه ارتباط بادوست پسر حل می کنی، عرض می کنم : عقیده شما محترمه اما ترس من اینه که وقتی سنتبالاتر رفت احساس کنی که دیگه رابطه موقت با دوست پسر راضیت نمی کنه و یک عشقدائمی می خوای و به یه انس همیشگی نیاز داری که تنهاییت رو پر کنه

شاید بگی : خب اونوقت که چنین احساسیکردم تن به ازدواج می دم، جوابش اینه که مشکل اینه که تضمینی وجود نداره که بعدچند سال اونی که می خوای گیرت بیاد یا حتی دوست پسرات حاضر باشن باهات ادامه بدن،بخاطر اینکه اساس رابطه دوستی دختر و پسر - خصوصا برای پسرا- جذابیتهای جسمانی دخترهلذا می بینید که این دوستی بیشتر در جوونا هست تا افراد مسن، چون جذابیتهای جسمانیدخترها سبب می شه که پسرا برای دوستی به طرف اونا کشیده بشن، در نتیجه وقتی سنتبالاتر رفت ممکنه هم بی شوهر بمونی و هم بی دوست پسر، مگر اینکه برای جذب پسرابیشتر خرج کنی یعنی با عرض معذرت حاضر بشی تن فروشی کنی تا پسرا باهات باشن و دورترو خالی نکنند

در صورتی که اگر شوهر کنی زمانی هم که پیربشی بازم شوهرت رهات نمی کنه چون انسی که بین شما ایجاد می شه نمی ذاره که ولت کنهمثل همه زن و شوهرهای دیگه که زمان پیری نه تنها از هم زده نمی شن بلکه دوریهمدیگه رو هم نمی تونن تحمل کنند

بنا بر این اگر ازدواج نکنی و بخوای نیازعاطفی و جنیست رو با دوست پسر رفع کنی گرچه با این کار از مسئولیتها و زحمات ودردسرهای ازدواج در کوتاه مدت خلاص می شی اما در بلند مدت به شدت ضربه می خوری وحد اقلش اینه که مجبور می شی برای فرار از تجرد به ازدواج نامناسب تن بدی

غیر از اینکه این کار تو یه ضرر دیگه همداره و اونم اینه که بخاطر سالها رابطه گناه الود با نامحرم، کلی گناه در نامهعملت پر می کنی که سبب می شه در اخرت گرفتار بشی در صورتی که اگر ازدواج کنی نهتنها گناه نمی کنی بلکه هم لذت عاطفی و جنسی می بری و هم طبق احادیث و روایات، اولا:دینت کامل می شه و ثانیا:در طول زندگی با همسر بخاطر کارهای مختلف کلی ثواب مثل ثوابجهاد در راه خدا نصیبت می شه

لذا سزاواره که خوب فکر کنی و تصمیمبگیری که محدودیتهای ازدواج رو بخاطر فایده هایی که برای تو داره و خواهد داشتقبول کنی و اگر خواستگار خوب داری ازدواج کنی چون هرچه دیر بشه هم تعدادشون کم میشه و هم از کیفیت شون کاسته می شه یعنی شرایطشون به خوبی خواستگارهای الان نخواهدبود  

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 194
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 324
  • بازدید ماه : 674
  • بازدید سال : 3,150
  • بازدید کلی : 51,237
  • کدهای اختصاصی