loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 91 شنبه 15 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

من دختری هستم 29 ساله.مدت 7ماه عقد بودم و مدت6ماهه که عروسی کردیم.همسرم 33 سال دارند..من و همسرم خیلی همدیگر را دوست داریم.وهر دو این را می دانیم.اما مشکل کجاست؟!!!!!یک ماهی از عروسیمون نگذشته بود که متوجه شدمهمسرم چت میکنه.ازش که پرسیدم قول داد دیگه این کارو نکنه..بعد از مدتی ایمیل هاشوبه طور اتفاقی باز کردم دیگه کلی کانتکت داره .و حتی بعد از قولی که به من دادهبود برای یکیشون ایمیل زده بود و مثلاً یلدا را تبریک گفته بود.با کلمه یعزیزم هم او را خطاب کرده بود.ایمیل های قبلش به اون دختر را که خوندم. نوشته بودمنو یادت میاد. یا کی میری روم بگو منم بیام.مثل اینکه مدتی از او خبر نداشتهبوده.بعد از قولش ایمیل زده بود اما جت نکرده بود.دقیقاً نزدیک عروسیمون ایمیل هاشبه اون بیشتر و چت هاش هم بیشتر بود.من خیلی ناراحت شدم و بعد از صحبت هایی کهکردیم گفت  مدتی که برای کار در شهر دیگری بوده از فرط تنهایی به چت رویاورده و دیگه عادت شده براش.هرچند لذتی نمی بره و خودش هم خسته شده اما عادت کرده.حتی چند بار هم چت سکسی کرده بوده.تو دوران عقد پیش هم  که بودیم اکثراًزوری ارضاش میکردم میگفت یا خستم یا اینجا نمیشه.به من اکثراً سرد بود.در حالیکهمن از نظر جنسی اطلاعاتم بالاست و همه کاری براش کرده و می کنم. توی خانه هم لباسهای باز می پوشم .با ارایش هستم و.....فکر نکنم از نظر احساسی و عاطفی و جنسی براشکم گذاشته باشم.خودش هم همینو میگه.اون شب که آمد خانه از بس گریه کرده بودم چشمهام ورم کرده بود. اونم بخاطر اینکه من این طور شده بودم کلی خودشو زد بهم قول داددیگه چت نکنه ایمیل هاشم بست. از من خواست مشاوره برویم.رفتیم. یک مساله دیگه اینکه اوایل ازدواج همسرم بیرون که می رفتیمخیلی به دخترا نگاه میکرد.بیشتر از حد طبیعی.حتی از کنارشون که رد می شدیم برمیگشت باز نگاه میکرد.من چادری بودماما بعد از ازدواج چون دیدم مانتویی دوس داره با مانتو اومدم.حتی با ارایش.اما اوناینطور بود.حتی یکبار تو رستوران که نگاه از یک دختر فشن بر نمی داشت.منم حساسمروی این مسایل.میرم تو لاک خودم.کم حرف میشم.بالاخره بهش گفتم  علت ناراحتیمرفتارشه.خوب اونم واقعاً خیلی بهتر شده.اما  من هنوز درگیرم .یک دختر که میبینم همه حواسم به اینه که همسرم نگاهش میکنه یا نه.با اینکه واقعاً بهتر شده. اماانگار هنوز بهش شک دارم .باهاش که بیرون میرم ارامش ندارم.تو جمع های خانوادگینمیرم مبادا نگاهش به دخترا باشه.دارم دیوونه میشم.تو رو خدا کمکم کنید.ما عاشق همیم. اگررابطه زناشویی ما کم بشه حس میکنم بهم سرد شده و باز داری کاری سر دار میاره.چون کممیلی شو میذارم پای این که براش جذاب نیستم و برای همین هم به بقیه نگاهمیکنه یا چت می کرده.اعتماد به نفسم اومده پایین.با اینکه سعی کردم اعتماد به نفسهمسرمو بالا ببرم با تحسین و تعریف و قدردانی ازش. خودش میگه تنها عشقزندگیشم.میدونم خیلی خواستگاری رفته و نپسندیده.می دونم دوستم دارم.همه جوره حامیمهست.اما نسبت بهش کم اعتماد شدم...من نمی دونم واقعا اون ارتباط با دخترا رو کنارگذاشته یا نه.واسه همین روی همه رفتارهاش مشکوکم.اگه مثلاً سه چهار روز بگذره و طرفمنیاد میگم حتما باز یه خبریه که به من سرد شده.خواهش میکنم کمکم کنید.من به کمکفکریتون نیاز دارم.


 

 

جواب:

سلام

چند نکته رو عرض می کنم :

یه نکته اینکه از برخوردهای شوهرتون پیدا استکه کارش رو نادرست می دونه و در صدد ترکش هم هست منتها به قول خودش چون به این کارعادت کرده به طرفش می ره

نکته دوم اینکه روش برخورد شما یکی در زمینهخود ارایی و جذب همسر به خود و همچنین منع کردنش از این کارها کاملا جواب داده واین نشونه خیلی خوبی است بر اینکه تدریجا بهتر می شه

نکته سوم اینکه علی رغم اینکه همسرت می خواد کارهایبدش رو کنار بذاره و روش تو هم تا بحال موفق بوده اما شاید نتونی انتظار داشتهباشی که همسرت به جایی برسه که اصلا به هیچ زنی حتی نگاه هم نکنه بخاطر اینکهطبیعت مرد غیر طبیعت زنه و مردها هرچند هم همسر داشته باشند جذابیت زنهای دیگهبراشون از بین نمی ره و کاری که ازدواج می کنه اینه که تمایلشون رو به غیر همسر کممی کنه اما از بینش نمی بره لذا تنها کسانی که قبل از ازدواج اهل ارتباط با نامحرمیا چشم چرانی نبوده اند یا اینکه تقید دینی دارند، بعد از ازدواج از ارتباط و نگاهناپاک به نامحرم مصون هستند البته به شرط اینکه بعد از ازدواج اهل چت نباشند وماهواره هم در منزل نداشته باشند و اهل دیدن فیلم های جنسی هم نباشند و همچنینرابطه صمیمانه با زنهای فامیل و همکار نداشته باشند

پس اگر این شرایط وجود داشته باشه می شه مطمئنبود که فرد اهل چشم چرانی یا رابطه خلاف نخواهد بود اما اگر یکی از موارد فوقنباشه چنین اطمینانی نیست

من این حرفها رو نزدم که شما رو بیشتر بر اشفتهکنم و اطمینان شما رو به همسر سلب کنم بلکه اینا رو گفتم که چشم واقع بین شما بازبشه که از همسر بیشتر از اونی که در این شرایط می تونه انجامش بده توقع نداشتهباشید

شاید بگید که چه طور ادم می تونه در چنین وضعیاحساس اطمینان و ارامش کنه و زندگی خوبی داشته باشه

پاسخ شما رو در قالب یک مثال می دم: پاکی همسراز امنیت جانی که بالاتر نیست، در حال حاضر ما می بینیم که مردم در کشورهایی مثلعراق که هر از گاهی انفجاری در اون صورت می گیره با وضعیت فعلی کنار میان وزندگیشون رو به صورت عادی ادامه می دن، در صورتی که هر دم احتمال داره که انفجاریرخ بده و زندگیشون خاتمه پیدا کنه

این نشون دهنده اینه که انسان اگر بخواد میتونه وضعیت نابسامانی رو که داره هرچند به عنوان یک واقعیت تلخ قبول کنه و باهاشکنار بیاد بنابر این شما هم می تونی همسرت رو با همین وضعی که داره قبولش کنی واین مساله رو یک نقص در کنار نقاط قوتش ببینی و نذاری که این مساله اوقات خوشزندگیت رو تلخ کنه

اما اگر این کار رو نکنی و انتظار ایده ال شدنهمسرت رو داشته باشی و بخوای به خودت و او فشار بیش از حد بیاری حد اقلش اینه کهاب خوش از گلوی خودت پایین نمی ره و از زندگی چیزی نمی فهمی و بالاترش اینه که بابدگمانی و اظهار ناراحتی خودت سبب بشی که همسرت آشفته بشه و احساس کنه درکش نمیکنی و زیادی گیر می دی و رابطه تون به هم بریزه و تدریجا ازت دور بشه

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 30
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 35
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 129
  • بازدید ماه : 81
  • بازدید سال : 2,557
  • بازدید کلی : 50,644
  • کدهای اختصاصی