مشاوره ازدواج : دارن عشق منو شوهر می دن

سوال :

سلام

پسری هستم 23 ساله سال اخر دانشگاه حدود1سال پیش با دختری از طریق نت اشنا شدم وخیلی زود رابطه ما تلفنی شدبعداز چندماه بهمگفت میخوام تمومش کنم چون دارم بهت دلبسته میشم منکه در تمام این مدت از هرلحاظ امتحانشمیکردم تقریبا شناخت خوبی ازش پیدا کردم وازش خواستگاری کردم اونم قبول کرد والبتهاینم بگم من اهل کرمانم و اون اصفهان چندبار همدیگرو ملاقات کردیم  از اول هم قرار بود تا2سال به خونوادهامون چیزینگیم تاشرایط من بهتر شه اما اتفاقاتی افتاد که مجبور شدیم بگیم وقتی باهزار دروغ گفتمیکیو میخوام که اصفهانیه خونوادم شروع به مخالفت کردن علت اصلی مخالفتشون دوری راهبود واینکه بعدا چه مشکلاتی داریم ومجبوربودیم 3سال عقدباشیم بخاطر درس و سربازی منبا این حال راضیشون کردم وقتی برای اولین بار عید به خواستگاری اون رفتم مامان و باباماون وخونوادشو نپسندیدن نه اینکه بدی داشته باشن بخاطر اینکه هم سطح ما نیستن فقط بهاین دلیل که بابای من فرهنگی وبابای اون بنا هست وچون اون دختر کاردانی حسابداری هستمن لیسانس مکانیک به قول خودشون دختربهتر ازاین بهم میدن ولی من دوسش دارم واونهاهمنتونستن عیبی ازش بگیرن بالاخره راضیشون کردم برا بار دوم بریم امابه باباش با 3سالعقد مخالفت کرد وراضی نشدن بعدش اون دختر بهم گفت اگه تو میگفتی من میخوامش واصرارمیکردی بابام راضی میشد اما من نگفتم وبرگشتیم حالا هم از نظرخونوادهامون همه چیز تمومشده وماهمدیگرو میخوایم ولی خونواده ها نه .درضمن الان یه خواستگار پروپاقرص هم دارهکه از چندسال پیش خواستگارش بوده وقراره 2روزدیگه برن خواستگاری وخونوادش هم راضینیعنی خیلی راضین ولی اون حاضر نیست قبول کنه بخاطر اینکه همدیگروخیلی  دوست داریم به هم قول دادیم که پای هم صبرکنیم والانهم مجبوریم به صورت پنهانی باهم درارتباط باشم از طرف دیگه باباش هم داره به زور وادارشمیکنه که جواب خواستگارشو بده و اون نمیخواد خونواده منم حاضر نیستن دیگه خواستگاریبرن لطفا بگین ماچکارکنیم واقعا اینقدمشکلات راه دوری زیاده؟مامانم دایم مثال اینواون میزنه که دختر از راه دور گرفتن و از هم جداشدن  البته سطح فرهنگی براشون یه بهونه شده اونا بیشتراز ظاهر زندگی اونا خوششون نیومده چون اهل تجمل نیستن و به ظاهراونقدی که ما اهمیتمیدیم اونا نمیدن ولی سطح مالی تقریبا یکی هستیم صراحتا بابام بهم گفت من روم نمیشهبگم این پدرزن تو هست چون خوش قیافه نیست شما بگین ما چکار کنیم خونوادش دارن مجبورشمیکنن ازدواج کنه ماواقعا همدیگرو میخوایم ولی نمیدونیم چکار کنیم شما بگین

جواب :

سلام

تنها راه برای اینکه به هم برسید اینهکه هر دو نفر این قدر مقاومت کنید تا بر مخالفت اونا غلبه کنید  

اون باید چند کار بکنه :

اول اینکه در مورد خواستگاری دو روزدیگه یا محکم بایسته و جواب رد بده و نذاره اصلا بیان یا اینکه اگه نمی شه فعلاخواستگاری رو عقب بندازه

دوم اینکه علاقه اش رو به ازدواج با شمابه صورت غیر مستقیم یا مستقیم به خونواده اش بفهمونه و بگه با هیچکس غیر شماازدواج نخواهد کرد  

سوم اینکه در صورت خواستگاری مجدد شما موافقتخودش رو با سه سال در عقد موندن اعلام کنه

شما هم چند کار بکنید

اول : به خانواده اعلام کنید با هیچکسغیر او ازدواج نخواهید کرد

دوم : خانواده رو برای خواستگاری مجدداماده کنید برای راضی کردنشون از راهکارهای مطلب زیر کمک بگیرید

http://moshaver41.ir/post/category/47

سوم : در این فاصله تا دو روز دیگه کهزمان خواستگاری است اگه می تونید با پدر دختر صحبت کنید و سعی کنید برای خواستگاریمجدد راضیش کنید و اگه گفت خواستگار داره درخواست کنید که خواستگاری رو عقببندازند

من فکر می کنم خانواده شما با توجه بهاینکه یک بار راضی شده اند بازم راضی می شن و همچنین با توجه به اینکه اون دخترگفته که اگه اصرار می کردی قبول می کردن فکر می کنم با اصرار مجدد از طرف شما وخانواده تون، امید قبول کردنشون هست

منتها بیشتر از اینکه مساله دست شماباشه دست اون دختره که اون قدر شما رو دوست داشته باشه که رضایت به ازدواج با اونخواستگار نده و مهم اینه که اون بله نگه اگه محکم بایسته و رد کنه کسی نمی تونهاونو مجبور به ازدواج کنه و در نهایت اگه دید داره مجبور می شه تهدید کنه اگه منومجبور کنید به خواستگار همه چیز رو می گم و برای شما بد می شه پس تا ابرو ریزینشده خودتون رد کنید

اگه علی رغم این کار بازم مجبورش کردندو دید چاره نداره تهدیدش رو عملی کنه و با اطلاع دادن به خواستگار نسبت به اجبار پدرو مادر و علاقه اش به شما باعث بشه خواستگار صرف نظر کنه یا اینکه تلفن خواستگاررو به شما بده و شما بهش این مساله رو اطلاع بده تا ادامه نده

اینو توجه داشته باشید که اطلاع دادنبه خواستگار باید فقط در صورت ناچاری صورت بگیره چون ممکنه سبب ابرو ریزی و بد شدنبرای خانواده دختر و در نتیجه عکس العمل منفی پدر دختر نسبت به او و همچنین اصراربر جواب منفیش نسبت به شما بشه که اگه احیانا به این مرحله رسیدید شاید مجبور بشیدمدت زیادی صبر کنید تا اوضاع اروم بشه و بعد دوباره شروع کنید

موفق باشید