loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 22 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

من دختر 21 ساله ای هستم كه توی یه خانواده یمذهبی و سنتی بزرگ شدم.كه اصیل هستن و همه خدا روشكر به خوبی می شناسنشون و ازشونیاد می كنند. از لحاظ شرایط مادی هم شكر خدا وضعمون خوبه. عالی نه و لیخوب. دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات هستم و مدرس و مترجم زبان انگلیسی.ضمنامن به لحاظ آمال و آرزو ها و اهدافی كه دارم و نوع شرایط اجتماعیم باخانواده ام متفاوت هستم یعنی این كه به اندازه ی خانواده ام سنتی و مذهبی فكر نمیكنم و بازتر از اونها هستم.البته اصول اخلاقی رو همیشه پایبندم  اینارو گفتم كهشرایطم رو بدونید كه به چه شكل هست.خواستگارای زیادی داشتم كه تو این مدت به خاطرشناخت از خانواده ام اقدام كردند كه من فقط دو تاشون رو موافقت كردم كه منزل مابیان و حضورا حرف بزنیم. اما هر دوی اون ها بعد از جلسه ی اول دیگه نیومدن. یعنیاولی كه دو سال پیش بود و خوب چون به لحاظ اعتقادی خیلی باهم تفاوت داشتیم نپسندیدو این رو هم خودشون گفتن.اما این دومی كه اخیرا اومده و تقریبا به لحاظ اعتقادی مشابه بودیمرو دلیلش رو نمی دونم واین برام خیلی سواله. راستش من كم كم دارم اعتماد به نفسمرو به طور كامل از دست می دم. از لحاظ ظاهر قد بلند هستم و به گفته خیلی قیافه یبدی ندارم یك زیبایی معمولی. اما حالا كه خواستگاری هام به این شكل ختمشده واقعا اعتماد به نفسی برام نمونده. البته این احتمالا به شكستی كه قبلا داشتمهم بر می گرده. چون من رابطه ای داشتم البته این رابطه در حدی بود كه ما در 4 سالفقط سه چهار بار همدیگه رو دیدیم اما تو اون رابطه اون از چهره ی من خوشش نیومد واین خیلی روی اعتماد به نفس من تاثیر گذاشت البته اون رابطه الان هفت هشت ماه كهتمام شده. از طرفی یه صحبتی هم یكی از بزرگای فامیل برای من و یكی از دوستانخانوادگی كرده بودن كه اون هم باز فكر می كنم مورد پسند ایشون واقع نشده بودم كهاقدام نكردن البته ایشون یازده سال ازمن بزرگتر بودن. و این ها همه باعث شده كه منفكر كنم كه ظاهر خوبی ندارم یا حد اقل این كه رفتاری دارم یا ظاهرم به گونه ای هستكه مورد پسند آقایون نیست. البته خودم با چهره ی خودم مشكلی ندارم اما وقتی ایناتفاقا پیش میاد من تمام اعتماد به نفسم رو از دست میدم و می ترسم كه دیگه حتیخواستگاری راه بدم. چون همه اش ترس این تو وجودم هست كه  نكنه من رو نپسنده.البته این خواستگار دومی رو من خودم چندان نپسندیدم و اگه هم می اومدن دوباره منمی گفتم نه اما این كه چرا نیومدن و این كه نكنه من رو از لحاظ چهره دوست نداشتنخیلی داره اذیتم می كنه.البته اینم بگم كه من شاغل هستم و ایشون با شغل من مشكل داشتن. امابا وجود همه ی این حرفا من ترس از پسندیده نشدن تمام وجودم رو گرفته. به طوریكه دیگه دوست ندارم  به ازدواج فكر كنم كه بخواهم خواستگاری راه بدم. لطفاراهنماییم كنید چون این فقدان اعتماد به نفس روی همه چیم تاثیر گذاشته و اقعا دارهاذیتم می كنه و تمام ابعاد زندگیم رو تحت الشعاع قرار می ده. یكی از بزرگ ترین مشكلاتی هم كه بعد ازاون رابطه برای من پیش اومده اونم حالا كه ماهها ازش می گذره اینه كه  احساسمی كنم كه از مردها گریزان شدم. این حس كه همشون خیانت می كنند نمی ذاره به طورصحیح به مسئله ازدواج فكر كنم. حتی خواستگارم وفتی داشت باهام حرف میزد من فقطداشتم به این فكر می كردم كه این با چند نفر تا حالا رابطه داشته و .. و این موضوعمن رو واقعا اذیت می كنه. و گاهی با خودم میگم اصلا چرا باید خودم رو اسیر دستمردها كنم و ازدواج كنم؟ ممنون می شم اگه راهنمایی كنید. 


 

جواب:

سلام

شما فکر می کنی که بخاطر قیافه مورد پسند واقعنمی شی در صورتی که تنها در یک موردش مطمئن هستی که علت رد کردن طرف این بوده و دربقیه موارد حدس می زنی که علتش عدم پسند ظاهر تو بوده و به این علت اعتماد به نفسترو از دست داده ای ولی اولا: ممکنه فکرت اشتباه باشه و علت مورد پسند قرار نگرفتنت-در غیر اون یک مورد- ظاهرت نباشه خصوصا با توجه به اینکه مواردی که پسندت نکردهاند بسیار کمه ثانیا: حتی اگر نظرت درست باشه و بخاطر ظاهرت مورد پسند قرار نگرفتهباشی این دلیل عیب و نقص تو نیست چون صرف نظر از دختران بسیار زیبا که مورد پسنداکثر پسرا واقع می شن، زیبایی بقیه دخترا معمولا سلیقه ای است یعنی زیبایی ایندسته از دخترا تنها مورد پسند عده ای از پسرا قرار می گیره و به عبارت دیگه: اینگروه از دخترا رو تنها عده ای از پسرا زیبا می دونن پس اونا نازیبا نیستند بلکهزیباییشون سلیقه ای است لذا ممکنه اون پسرایی که به خواستگاری شما اومدن زیباییشما مطابق سلیقه اونا نبوده پس به جای از دست دادن اعتماد به نفس باید صبر کنی تااون کسی که تو می پسندیش و اونم زیبایی تو رو می پسنده بیاد

در مورد اینکه به مردان بدبین شدی و فکر می کنیکه همه شون رابطه داشته و خیانت کارند عرض می کنم: به رابطه پسر با دخترا از دوجنبه می شه نگاه کرد اول جنبه شرعی دوم جنبه ازدواجی، از نظر شرعی هر رابطه ای کهشهوت الود باشه یا ترس از به گناه افتادن درش باشه حرامه و اونی که رابطه داشتهگناهکاره اما جنبه ازدواج متفاوته و بحث گناه بودن رابطه درش مطرح نیست بلکه درصورتی این رابطه نقطه منفی شمرده می شه که موجب عدم اعتماد به پسر بشه به گونه ایکه ترس از ادامه ارتباطات بعد ازدواج باشه پس اگر از جنبه دینی به رابطه نگاه کنیماینم مثل خیلی از گناهان دیگه که معمولا مردم بهش گرفتارند مانع ازدواج نیست امااگر از جهت نقشی که در زندگی اینده داره بهش نگاه کنیم در صورتی که مشکل زا باشهباید بهش توجه کرد لذا پسری که با دختر رابطه داشته در صورتی برای ازدواج قابلاعتماده که اولا: رابطه هاش به حدی نبوده باشه که هرزه و تنوع طلب شده باشه، ثانیا:کار گذشته اش رو بد بدونه و ازش توبه کرده باشه و تصمیم گرفته باشه که به همسرشوفادار بمونه و طرف هم به قولش اعتماد کنه ثالثا: طرفین از نظر فکری اعتقادیاخلاقی رفتاری مناسب هم باشند وگرنه اگر اختلاف داشته باشند ممکنه مرد در زماناختلاف به سمت غیر همسر کشیده بشه رابعا: رابطه عاطفی و جنسی خوبی با هم داشتهباشند تا نیاز عاطفی و جنسی اونو به سمت غیر همسر نبره خامسا: بعد ازدواج هم چشمچرون نباشه و اهل ماهواره و فیلم و عکسی مستهجن نباشه و چت هم نکنه و رابطهصمیمانه با نامحرم نداشته باشه چون اگر این موارد در زندگی باشه ممکنه ادم بدونسابقه رابطه رو هم خراب کنه تا چه رسد به کسی که سابقه رابطه هم داره

اگر مواردی که عرض کردم رعایت بشه می شهامیدوار بود که بعد ازدواج به همسرش خیانت نکنه و ازدواج اشکال نداره

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 206
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 336
  • بازدید ماه : 686
  • بازدید سال : 3,162
  • بازدید کلی : 51,249
  • کدهای اختصاصی