loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 24 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

38سالمه و 15 ساله که با پسر خاله ام ازدواج کردمما با هم مشکلی نداریم مشکل خالمه که خیلی حسادت میکنه تا وقتی که یادم می اد ادم عقدهای بوده و به مادرم حسودی میکرده  وهمیشه اززمین و زمان توقع  داره یاد اوری میکنم که خالمبا مادرم خواهر ناتنی هستند و از پدرمشترک و از مادر جدا هستند   . شوهر من تنها پسرخانواده با 5 خواهر می باشد. خالم یا مادر شوهرم همیشه درحاال متلک انداختن و تحقیر کردن منه . همیشه بازیهایروانی درمیاره دختراش هم از خودش عقده ای تر هستند البته گاهی اوقات البته نه در حضورمن میشنوم که به مادرشون تذکرمیدهند اما توقعشون زیاده مادر شوهرم وقتی از شوهرم  راضیه که با من بد باشه با مادرم بد باشه و دائمابرای  او و دختراش خرج کنه البته اگر هم اینکارو بکند باز هم دلش ارام نمی گیره بارها شنیده ام از نوه های خودش که همیشه منو با مادر بزرگم مقایسه میکنه و بعضی از کارهایمنرا که خیلی هم خوب هست مثل نظافت و رسیدگی به وضع ظاهر به مادر بزرگم تشبیه میکنهو دختراش هم بهش میگن تو که میدونستی که این دختر نوه اونه چرا برای پسرت گرفتیش ؟و اون جوابی نمی ده جز اینکه می خواسته از طریق اذیت کردن  من از طریق پسرش عقده هاشو خالی کنه  چون اوایل ازدواج که با هاش زندگی میکردیم شوهرممرا  اذیت میکرد و میگفتم چرا اینکار را میکنیمیگفت مادر بزرگ تو مادرم و اذیت کرده و حالا من تورا  اذیت میکنم که بعد کار مون به قهر و اشتی کشید وهمسرمفهمید که باید خودشو قاطی این مسئل نکنه و زندگیمون ارام شد خیلی بد گویی میکنه بابد  گویی از پدر شوهرم کاری کرده که هیچ کساحترامشو بغیر از منو همسرم نگه نمی دار ه البته کار به جایی رسید که مجبور شدم بهشزنگ بزنم و مستقیم بهش بگم که دست از کاراش برداره و کلا زد زیر همه حرفاش و حاشا کردشوهرم به تما م خواهراش در مورد رفتار مادرش تذکر داده  اما زن خودخواهیه ؟ حتی یکی از خواهر شوهرهام ازدستشگله داشت . ازدستش  خسته شدم و اعصابم خرابشده با اینکه رابطمون و باهاش کم کردیم اما باز هم به کارهای غلطش ادامه می دهد تاجایی که همسرم هم ازدستش خسته شده چون احترام پسرش و هم  نگه نمیداره اما برخلاف اون پدر شوهرم منو همسرمرا خیلی دوست دارد و همه جوره ما را ساپورت میکند و این بیشتر مایه حسادتش می شود ؟ لطفا بفرمایید که با این ادم پر توقع که میخاد تلافی ادمهایی رو که زیر خروارها خاک خوابیدن ازمن بگیره چکار کنم البته خودشممی گه که هیچ وقت مادر بزرگم اذیتش نکرده حتی وقتی مریض میشده ازش پرستاری کرده اما  بچه طلاقه دیگه عقده ایه .....وقتی توی یک جمع  هستیم دور برمی داره و شروع به توهین و ادا واطوارمیکنه بخصوص وقتی که دو تا از دختراش هستند که دیگه  می تازونه .... البته الان دیگه  زیاد جرات نمیکنه چون من هم  بهش توجهی نمیکنم  اما اصلا دوست ندارم که این روند ادامه پیدا کنه  لطفا راهنمایی بفرمایید  ممنونم البته من لیسانس  هستم و از همه مهم تر اینکه بسیار متظاهر هست وانچنان در  حفظ ظاهر اسلامی  و اعمال و نماز رعایت میکنه که اگر نشناسیش میگیمجتهده  است اما از اون دسته ادمهایی هستندکهبه قول حافظ چون به خلوت می روند ان کار دیگر میکنند


 

جواب:

سلام

به نظرم می رسه که قسمت بحرانی ارتباط شماگذشته و تدریجا تونستی اثر منفی تنش ها رو کاهش بدی و بلکه تونستی تا حدی مادرشوهرت رو کنترل کنی پس معلوم می شه که تا بحال تلاشهات تا حدی موفقیت امیز بودهاما الان می خوای یه کاری کنی که وضع بهتر بشه و بلکه مشکل به کل حل بشه و او دستاز این کاراش برداره ولی به نظر من انتظار تغییر او رو نداشته باشید فردی که سالهابا یه اخلاق خو کرده و خصوصا اگر بزرگتر هم باشه حتی در صورتی که بخواد مشکل بتونهخودشو عوض کنه تا چه رسد به اینکه کس دیگه بخواد تغییرش بده لذا من به شما توصیهمی کنم بیشتر از اینکه فکر عوض کردنش باشید در فکر این باشید که چه طور می تونیداثرات منفی حرفاش رو بیشتر کاهش بدید این کاهش به از دو طریق ممکنه اول اینکه:رفتارتون طوری باشه که زمینه حرف بد زدنش از بین بره و این دو طریق ممکنه اول ترسدوم محبت یعنی یه کاری کنید بترسه و جرات نکنه حرف بزنه یا اینکه بهش مهربونی کنیدیا هدیه بدید یا کاری که خوشحالش می کنه براش انجام بدید تا بلکه کوتاه بیاد

 راهدوم اینه که اونو به همین صورت که هست قبولش کنید و بگید که این اخلاقشه و یهگوشتون در باشه دیگریش دروازه، درست مثل کسی که وقتی یه بچه بهش فحش می ده از دستشناراحت نمی شه چون می دونه اون بچه است و اقتضای بچگی او این کارها است شما همقبول کنید که اون دیگه این طور شده و کاریش نمی شه کرد مگر اینکه اونو همین طوریقبول کنید و متلکها و توهین هاش رو نقل و نباتی ببینید که نثار شما می کنه

این تغییر فکر شاید کمی سخت باشه اما اگرانجامش بدید به کل راحت می شید و اصلا از حرفاش اذیت نخواهید شد

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 212
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 342
  • بازدید ماه : 692
  • بازدید سال : 3,168
  • بازدید کلی : 51,255
  • کدهای اختصاصی