loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 11 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال :

سلام

 من دختری 22سالهام قبلا عاشق پسری بودم که اختلاف طبقاتی زیادی باهم داشتیم ومیخوام برای همیشهفراموشش کنم البته پدرومادرم هیچ اطلاعی ازگذشته من ندارند. الانحدود یک ماه هست که یکی از اقوام به خواستگاری من اومده من هیچ احساسی به اوندارموهمیشه اونو مثل برادرم میدیدم اما به خاطر پدرومادرم که خیلی اصرار میکردند و حتیتا جایی که مادرم گریه میکنه ومیگه این پسر رو ازدست نده من راضی شدم وجواب مثبتدادم فقط به خاطر اینکه پدر و مادرم رو خوشحال کنم ولی ته دلم راضی نیستم چون بهشعلاقه ای ندارم وهمچنین دوست دارم ادامه تحصیل بدم واحساس میکنم او مزاحم پیشرفتمن میشه من بایدچیکارکنم نه راه پس دارم نه راه پیش خواهش میکنم راهنماییم کنید.

 

جواب:

سلام

شما دو مشکل دارید یکی عدم علاقه به خواستگار دوم مانع شدنازدواج از ادامه تحصیل

در مورد عدم علاقه به خواستگار عرض می کنم : اونی که برای ازدواج لازمه عشق و علاقه نیستبلکه پسنده یعنی طرف طوری توی دل شما باشه که دلتون بخواد همسرتون بشه، این مقداردل بستگی اگه به همراه تناسبهای طرفینیباشه بعد ازدواج زیاد می شه و به صورت عشقپایدار در میاد

پس اگه این حد اقل دل بستگی رو دارید جای امیدواری هست کهدر صورت وجود تناسبهای طرفینی بیشتر بشه و به عشق پایدار برسه اما اگه این مقدارهم نیست یعنی اینکه گفتید به چشم برادر بهش نگاه می کنید واقعا هم همین طوره و بهعنوان کسی که همسرش بشید هیچ علاقه ای بهش ندارید، در این صورت حتی اگه تناسبهایلازمه رو با خواستگارتون داشته باشید نمی شه گفت عشق حتما ایجاد می شه خصوصا کهعاشق یکی دیگه هم بودید و محبتش هنوز از دلتون بیرون نرفته

به همین خاطر افق این ازدواج در شرایط فعلی اصلا روشن نیستمگه اینکه شما -به عنوان اخرین تلاش- برای ایجاد علاقه اقداماتی انجام بدید اول اینکه: دیدتون رو عوض کنید و به جای نگاه برادری سعی کنید با دید همسری بهش نگاه کنید ودوم اینکه : با این دید تعدادی جلسات ملاقات و نشست و صحبت باهاش داشته باشید(اگراین کار رو با صیغه محرمیت انجام بدید خیلی بهتره چون هم احساس تعلق در شما ایجادمی شه و هم نوعی از احساس همسری رو تجربه می کنید) سوم اینکه : در طول اینملاقاتها سعی کنید به محسنات و نقاط مثبتش توجه کنید تا مقدمه ایجاد علاقه بشه، چهارماینکه : سعی کنید به نقاط مثبت اون پسر که در این خواستگار نیست فکر نکنید چون سببشعله ور شدن عشق به اون پسر و در نتیجه مانع ایجاد علاقه به خواستگار می شه

اگه این کارها رو کردید و بعد مدت کوتاهی احساس کردید کهدلتون تا حدی نسبت بهش متمایل شده ادامه بدید تا اینکه به جایی برسید که دلتونبخواد همسرش بشید و بعد جواب مثبت قطعی بدید

اما اگه هرقدر تلاش کردید توی دل شما از حد یه برادر ترقی نکردو احساس همسری نسبت بهش پیدا نکردید ازدواجتون ریسک داره

اگه خواستید جواب رد بدید اما دیدید که احساساتتون نمی ذاره،به این فکر کنید که زندگی یک عمر بدون علاقه چقدر سخته و نبود علاقه بعد ازدواج چهبلایی ممکنه سر شما بیاره

به این فکر کنید که شما می خواید با بله گفتن پدر مادرتونرو خوشحال کنید در حالی که توجه ندارید با این ازدواج خطرناک احتمال داره سببناراحتی همیشگی اونا رو فراهم کنید

از گریه الان مادرتون ناراحت نشید چون در صورتی که زندگیتونخراب بشه با دیدن بدبختی شما از پشیمونی و ناراحتی بسیار گریه خواهد کرد

اگر بعد از توجه به این مطالب بازم نتونستید که مستقیماجواب ردتون رو به پدر مادر اطلاع بدید، با خواستگار صحبت کنید و تمام تلاشهاتون روبراش بگید و قانعش کنید که خودش عقب بکشه

این مطالب که گفتم در صورتیه که به نتیجه مثبت یا منفی برسیداما اگه در نهایت مردد شدید که این ازدواج به صلاحتونه یا نه با قران مشورت کنیدیعنی در این زمینه استخاره کنید و هرچی که نتیجه اش شد عمل کنید پس اگه استخاره بدبود به خواستگار و والدین تون بگید تا اونا بخاطر استخاره صرف نظر کنن

در مورد درس خوندن هم اگه خواستگارتون با اصل ادامه تحصیلتون موافق باشه درصورتی که موافقت کنه می تونید تا زمان فارغ التحصیلی در عقد بمونید و اگه نمی شهدر صورتی که اول ازدواج امکان درس خوندن نداشته باشید می تونید بعد از مدتی که درزندگی جا افتادید این کار رو بکنید

اما اگه با ادامه تحصیل شما موافق نبود و تنها مانع شما عدمامکان تحصیل بود به نظر من ازدواج رو بر ادامه تحصیل مقدم کنید به خاطر اینکه ضرراز دست دادن یک ازدواج خوب بیشتر از ضرر ادامه ندادن تحصیلات عالیه است چون با عدمادامه تحصیل اخرش اینه که از پیشرفت علمی محروم می شید و احساس ناراحتی می کنید یابه مقام شغلی مناسبی که می خواید نمی تونید برسید، اما با از دست دادن ازدواجمناسب خطر تجرد دائمی یا ازدواج نامناسب هست چون بر خلاف تصور عموم مردم ادامهتحصیل دختر خواستگارش رو کم می کنه ودر نتیجه ممکنه بعدا مجبور بشید بخاطر فرار از تجرد به ازدواج نامناسب تن بدید

علاوه بر اینکه تحصیلات عالیه در صورتی فایده داره که بعدازدواج بتونید ازش استفاده کنید وگرنه نفس علاقه به تحصیل، دلیل خوبی برای ادامهتحصیل نیست و معلوم نیست که شما بعد ازدواج بتونید از درسی که خوندید استفاده کنیدچون ممکنه همسر اینده شما با اشتغال به شغل مناسب اون تحصیلات موافقت نکنه

پس اگه بخواید ادامه تحصیل بدید و جایی شاغل نشید که چندانارزشی نداره که ازدواجتون رو بخاطر عدم موافقت خواستگار به هم بزنید اما اگر تصمیمدارید که به شغل مناسب اون تحصیل مشغول بشید و اون موافقت نکنه مجبورید اینخواستگار رو رد کنید ولی تضمینی وجود نداره که بعد فارغ التحصیلی کسی به خواستگاریتونبیاد که با اشتغالتون موافقت کنه پس در نتیجه با ادامه تحصیل کار ازدواجتون رو مشکلمی کنید و ممکنه به جایی برسید که مجبور بشید بین اشتغالی که درسشو خوندید و بین ازدواجیکی رو انتخاب کنید

نتیجه اینکه بهتر اینه که سعی کنید خواستگار رو برای ادامهتحصیل راضی کنید یا با امید اینکه بعدا راضی می شه بهش بله بگید بخاطر اینکه اگهبه دلیل ادامه تحصیل جواب رد بهش بدید اصل ازدواجتون رو به خطر می اندازید یامجبور می شید بعدا بخاطر فرار از تجرد از شرط موافقت با تحصیل و اشتغال صرف نظرکنید یا به ازدواج نامناسب تن بدید

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 144
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 274
  • بازدید ماه : 624
  • بازدید سال : 3,100
  • بازدید کلی : 51,187
  • کدهای اختصاصی