loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 11 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

10 ساله ازدواج کردم و یک فرزند پسر 9 ساله دارمکارمند هستم اختلاف من با شوهرم زمانی اوج گرفت که بطور اتفاقی متوجه شدم که صیغه کردهو بعد از یک هفته کلنجار رفتن با خودم از او حقیقت را خواستار شدم و تمام حقایق رابازگو کرد .  ادامه زندگی با این شرایط برایمخیلی سخت شده بود . در تمام طول 10 سال زندگی مشترک با تمام بود و نبود ساختم با توجهبه اینکه کارمند هستم از همان اول زندگی کرایه و رهن خونه بعهده خودم بود . با تمامفشار مالی که داشتم یک خونه خریدم . بعد از آن یک ماشین صفر و همه در اختیار او بود. تازه می خواستم نفسی بکشم که فهمیدم صیغه کرده علت را از او خواستم او تنها گفت فقطخواسته کمکش کنه . آیا این سزاوار است که بعد از 10 سال سختی و هزار جون کندن بجایاینکه بمن کمک کند به زنی دیگر کمک می کرد درصورتیکه این من بودم که زیر بار میلیونهاوام رفته بودم تا بتوانم آرامش و راحتی زندگیمونو بخرم و در نهایت نتیجه تمام زحماتمرا داد . درخواست طلاق دادم از مهرم هم گذشتم برگه درخواست را امضاء کرد ولی بعد آنرا پاره کرد و از من عذرخواهی کرد . بعد از گذشت 11 ماه از این جریان او را نبخشیدمولی  به زندگیم ادامه دادم . الان دچار مشکلاتروحی زیادی شده ام لطفاً کمکم کنید


 

جواب:

سلام

حل مشکل روحی شما در گرو ریشه یابی و از بین بردن علتشه و یقینا یکی از علتهاش یا عمده علتش هم اینه که همسر رو نبخشیدید و علت نبخشیدن همسر هم شاید این باشه که اون بعد این همه زحمتی که در زندگیش کشیدید بدون دلیل موجه سراغ زن دیگه رفت و در یک کلام به محبت شما خیانت کرد در صورتی که شما دلتون نمی خواد همسرتون حتی به غیر شما فکر کنه همون طوری که شما به خودتون اجازه نمی دید حتی به فرد دیگری غیر همسر فکر کنید

اگر فکر شما این طوره برای حل مشکل شما دو مطلب عرض می کنم :

اول اینکه: مرد و زن فرق دارند یعنی زن وقتی ازدواج می کنه تمام قلبش رو به همسر می ده و لذا اصلا نمی تونه مرد دیگری رو توی دلش جا بده اما مردها این طور نیستند و بخاطر اینکه منشاء علاقه اونا بیشتر جسمانی است لذا می تونن به غیر همسر فکر کنند و یا دلشون رو به غیر همسر بدن

اگر عرض بنده رو باور کنید متوجه می شید که یه مقدار از علت رفتن بعض مردها به طرف غیر همسر، ناشی از تمایلی است که در طبیعت اونا است که اگر این طبیعت در زنها هم بود اونا هم ممکن بود مثل بعض مردها به سمت رابطه با غیر همسر متمایل بشند

من این حرفها رو نمی زنم که کار همسرتون رو توجیه کنم بلکه می خوام بگم که در مورد هرکس باید طبق طبیعت و روحیاتش قضاوت کرد مثل اینکه وقتی می دونید یه بچه خیلی شیرینی دوست داره در صورتی که بی اجازه شیرینی برداره گرچه کارش خطا است اما برای شما قابل درکه لذا من می گم اگر به عرض بنده توجه کنید در نتیجه همسرتون رو درک می کنید و کارش رو به اون بدی که الان می بینید نخواهید دید چون متوجه می شید که تمایل به غیر همسر بر خلاف زنها در طبیعت مردها هست و اونو این قدر که الان ملامت می کنید سرزنش نخواهید کرد بخاطر اینکه متوجه می شید خویشتن داری در اونجا که تمایل هست سخت تره و در نتیجه از جهت روانی یه خورده اروم می شید چون فکر نمی کنید که اون خباثت ذاتی داشته و بی علت به طرف این کار رفته بلکه می فهمید که اون به کمک تمایل ذاتی که داره این کار رو کرده

شاید از حرفای من ناراحت بشید و بگید : این چه حرفاییه که می زنید شما که با این حرفها از کار همسر من دفاع می کنید، در پاسخ عرض می کنم: اگر نتیجه بیان تفاوت طبیعت مرد و زن دفاع از شوهر شما بشه، تقصیر من نیست چون این مطلب واقعیته، اما من با بیان این خصوصیت قصدم دفاع از همسر شما نبود و نمی خواستم بگم کارش درست بوده، بلکه قصد من این بود که عرض کنم که شما با درک این واقعیت می تونید تا حدی خود رو اروم کنید چون با توجه به این مطلب شوهرتون رو مثل الان مقصر نمی بینید علاوه بر اینکه با توجه به این ویژگی مردانه می تونید از تکرار این رابطه پیشگیری کنید (در این زمینه اگر خواستید توضیح خواهم داد)       

 دوم اینکه: اگر از راه حل اول بگذریم و قبول کنیم که مرد و زن هیچ فرقی ندارند و شوهرتون اشتباه بزرگی مرتکب شده و خیانت بزرگی به شما کرده، در این صورت راه اروم شدن شما اینه که به این مطلب فکر کنی: که اگر اون خیانت کرده شما داری تاوانش رو می دی

به عبارت دیگه : شوهر شما در حقت ظلم کرده اما شما هم دست کمی از او نداری چون داری ادامه اش می دی و ناخواسته در حق خودت جفا می کنی

شاید بگی: مثل اینکه یه چیزی بدهکار شدیم اون ظلم کرده حالا من جفا کارم؟ جوابش اینه که درسته اون خطا کرده اما حالا که تموم شده و اونی که در حقیقت شما رو ازار می ده فکرتونه که چرا بعد این همه زحمتی که برای زندگیش کشیدی بهت خیانت کرد و همین سبب شده که برات مشکلات روحی درست بشه پس بهتره محض راحت شدن فکر خودت هم که شده این تفکرات رو کنار بذاری و شوهر رو به همین صورت که هست با تمام نقص و ر عیبی که داره قبولش کنی و سعی کنی از این به بعد زندگی گرمی داشته باشی چون اگر این طور ادامه بدی ممکنه حالت روحی تو بر زندگی مشترک اثر بذاره و تدریجا سبب دور شدن شوهر از تو بشه

موفق باشید
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 171
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 301
  • بازدید ماه : 651
  • بازدید سال : 3,127
  • بازدید کلی : 51,214
  • کدهای اختصاصی