loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 10 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

دختریهستم 20 ساله سال سوم دانشگاه حدود 6 ماه پیش با پسری 25 ساله که اونم تو دانشگاه ماستاشنا شدم اینم بگم که دانشگاه ما2ساعت تا شهرمون راهه و خوشبختانه متوجه شدیم که همشهریهستیم از اولم گفت که قصد ازدواج داره و سر حرفشم وایستاد و چند بار خانوادش اون مسیرطولانی رو برای دیدن من اومدن که بابام حتی یک بار نیومده دانشگاه منو ببینه که چجوریهرروز رفت و امد میکنم با این حال مدعیه که فکر اینده منه خانواده پسره منو پسندیدنوبه خانوادم اطلاع دادن که میخوان بیان خواستگاری ولی پدرم به هیچ وجه راضی نیست جوریکه پدرم به خانوادشون توهین کرد ولی اونا چیزی نگفتن و با این دلیل که ما همدیگرو میخوایمو دوست ندارن به حرام بیفتیم و پدر منم فکر منه باز هم پیگیر ماجران و پدرم هم دلیلقانع کننده نداره فقط میگه کار نداره که اینم درست نیست چون هم تازه شرکت ثبت کردهدرسته هنوز افتتاح نشده ولی ما هنوز جوونیم و میتونیم با هم زندگیمونو بسازیم و هماینکه اوقات بیکاریش اژانس کار میکنه ولی مرغ بابای من یه پا داره و میگه نه که نهمیگه اگه خودت میخوای پاشو برو ولی اسمتو از تو شناسنامه و قلبم پاک میکنم و به همهمیگم که من تا لحظه مرگم راضی نمیشم همه اون پسرو قبولش دارن ولی بابا میگه نه و بایددرستو بخونی وقتش ازدواجم میکنی و میگه که من پسرو دیدم با خونواده ما جور نیستن درحالیکه اون حتی نذاشت خواستگارم حرفشو بزنه منم از گناه میترسم و نمیدونم چجوری بایداین موضوع رو به بابام بگم از یه طرفم پسره میگه که اینجوری با دست رو دست گذشتن چیزینمیشه باید یه فکری کنیم و من نمیدونم باید چکار کنم اینم بگم که بابام از هیچکس حتیمادرم حرف شنوی نداره لطفاااا راهنماییم کنید

 

جواب:

سلام

درمورد علت مخالفت پدرت که کار نداشتنش و نخوردن او به تو و خونواده شما است عرض میکنم در مورد کارش حق با شما است که نباید مانع ازدواج بشه چون برکت ازدواج باعث میشه که زندگی لنگ نمونه

امادر مورد اینکه پدرت می گه اونا به شما نمی خورن به نظر من این باید بررسی بشه واگه نمی تونی در این زمینه با پدرت صحبت کنی تا یکی تون قانع بشید، در این مورد بامشاور صحبت کن و شرایط دو خانواده و مخالفت پدرت رو بگو و اگه اون حرف پدرت رو ردکرد و گفت که اون به تو و خانواده ات می خوره اقدامات زیر رو در جهت راضی کردنشانجام بده

اولاینکه : اگه بزرگتری در فامیل دارید که حرفش اثر داره اون با پدرت صحبت کنه وتایید مشاور رو نسبت به ازدواجتون بهش اطلاع بده(البته در صورتی که حرف مشاوران روقبول داره و بهش بر نمی خوره و نمی گه مگه مشاور بهتر از من می فهمه)

دوماینکه : به اون پسر بگو هر طور می تونه به ملاقات پدرت بیاد و در مورد شغلش واینده اش توضیح بده و سعی کنه که راضیش کنه

سوماینکه : از دیگرانی که اون پسر رو قبول دارن بخواه که با پدرت در این مورد صحبتکنند

چهارماینکه : خودت با اصرار محترمانه و بدون عصبانیت و عجله و با استفاده از هر کاری کهممکنه پدرت رو وادار به رضایت کنه این قدر جلو برو که رضایتش رو بگیری و از مطالبموجود در لینک زیر کمک بگیر

http://moshaver41.ir/post/category/47

اینومطمئن باش که اگه محکم بایستی و به انحاء مختلف اصرار کنی و به هیچ وجه حتی درصورتی که کار به ضرب و شتم رسید هم عقب نشینی نکنی، امید به رضایتش هست بلکه اگه یهطوری بشه که پدرت خشونت کنه اما تو در مقابل با مهربونی جوابش رو بدی بهتره چون اینطوری شرمنده می شه و زودتر رضایت می ده

همچنینببین چه کاری رو دوست داره -مثل کمک کردن یا هدیه دادن- همون رو انجام بده تا دلشنرم بشه

اگهاحتمال می دی التماس کردن و بوسیدن دست و پاش موثر باشه همون رو انجام بده    

حرفاخر اینکه : نقش تو از همه مهم تره و بهتر از همه می تونی راضیش کنی و اگه می خوایبهش برسی تا هر وقت که طول کشید ادامه بده تا نتیجه بگیری

موفقباشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 244
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 374
  • بازدید ماه : 724
  • بازدید سال : 3,200
  • بازدید کلی : 51,287
  • کدهای اختصاصی