loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 11 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

من یک  پسر 27 ساله  ساکنتهران هستم. مشکلی برایم به وجود آمده که خواستم از راهنمایی و مشاوره ارزشمند شمابرای تصمیم گیری بهتر کمک بگیرم. و این مشکل از این قرار است که به یکی از دخترهای همکلاس خود پیشنهاد ازدواج دادم . البته خودسرانه  اقدام نکردم و موضوعرا با خانواده ام مطرح کردم البته خیلی روی خوشی نشان ندادند. مدتی بااو صحبت کردمو شناخت نسبی ای از او پیدا کردم. تا اینکه بالاخره خانواده ام را راضی کردم تا بهاتفاق خواهرم و مادرم برای آشنایی به منزلشان برویم اما ظاهرا مورد پسند آنها واقعنشد و بر خلاف تصورم با مخالفت شدید خانواده ام به دلایلی از قبیل ظاهرساده و سطحپایین تر از خودمان و دوری راه و غیره روبرو شدم. اما احساس کردم که او کمی دلبستهشده و از آنجایی که او فردی احساسی است وقتی قضیه را با او در میان گذاشتم وخواستم که تکلیفمان را مشخص کنم  بسیار ناراحت شد و پذیرش این مطلب برایش سختو با واکنش های احساسی همراه بود. ناگفته نماند که من هم دلبستگی کمی به اونداشتم. و درک این قضیه برای هر دو ما کمی دشوار بود. به طوریکه از شدت ناراحتیاو، من هم کمی دچار افسردگی ، ناراحتی و پشیمانی شدم. لازم به ذکر است که من باخواسته قلبی خود و نه فقط از روی احساس  وهوس اقدام به ارائه پیشنهاد خودکرده بودم. تا مدتی درگیرودار و تردید بودم و بعد یک مهلت دو هفته ای از جانبایشان دریافت کردم که اگر میتوانم نظر خانواده خود را در این مدت جلب کنم وتغییراتی در شرایط ایجاد کنم .که من هم اقداماتی انجام دادم و حتی از خواهرم برایمیانجیگری و ایجاد تغییر در نظر خانواده کمک گرفتم که باز هم نتیجه نداد. که مهلتمن تمام شد و نتیجه ای هم در بر نداشت. تااینکه تصمیم گرفتم و باایشان که برایکاری به تهران آمده بود قرار ملاقاتی را تنظیم کردم ودیدار و خداحافظی کردم. کههمچین آسان هم نبود. چه برای من و چه برای او.ناگفته نماند که من به احساس ایشانایمان داشتم و دارم که مرا واقعا دوست دارد. خیلی سعی کردم که با درگیر کردن خودبا مسایل کاری و آموزشی ایشان را فراموش کنم ولی نشد. حالا از این میترسم که او یاخانواده اش این نشدن و این به هم نرسیدن را به پای نخواستن و تردید من بگذارند وپیش خود فکر کنند که من او را بازیچه قرار داده ام. این ترس به قدری در من تاثیرداشته که خودم نیز انگار به این باور رسیده ام که اصلا انگار تمام این داستان فقطیک بازی بوده که به جای خطرناکی کشیده شده و انگار اورا سر کار گذاشته ام وهر لحظهممکن است باعث آبروریزی بدی شود!!!قبلا از نشدن این قضیه استرس و اضطراب داشتم اماحالا انگار از شدن این قضیه استرس و اضطراب دارم !!! حالا به این نتیجه رسیده امکه واقعا من میتوانم در آینده مورد های بهتری هم از هر لحاظ داشته باشم. اما ازاین هم میترسم که بازهم فکرم پیش او باشد و این مورد جدید هرچه قدرهم که خوب باشدباز این محبتی را نسبت به ایشان داشتم به این مورد خوب نداشته باشم و به مرور دچارسردی و بی محبتی شوم. از طرفی هم می ترسیدم که اگرهم خانواده ام موافقت می کردندحالا خانواده او دیگر جایی برای حرفی نگذارند و با اقدام مجدد مخالف باشند و حتیاگر هم ایشان وارد زندگی من میشدند اگر با کوچکترین حرفی یا کنایه ای مورد اذیتواقع می شد باز نمیتوانستم تحمل کنم و از کرده خود پشیمان می شدم. به همینخاطرواقعا دچار گمراهی شده ام و نیاز به راهنمایی و مشورت دارم.سوال یا مشکل دوممن این است که با اینکه من فردی چشم چران یا ظاهربین نیستم اما با توجه به اینقضیه پیش آمده وقتی دیگران را چه در خیابان و چه در مکان های عمومی دیگر می بینم باخود فکر می کنم که اگر قرار باشد که فرد دیگری را برای ازدواج انتخاب کنم سعیمیکنم که شبیه آنها باشد. در صورتیکه این فقط یک فکر زودگذر است یا مثلا با مشاهدهفردی دیگر دوباره معیار خود را عوض میکنم. اما پس از گذشت مدتی باز پشیمان می شوم.می خواستم بپرسم که آیا این افکار فقط زاییده تخیلی است که من اکنون قبل از ازدواجدارم و اصلا این افکار غلطی است؟آیا این فکر میتواند ادامه دار باشد و در زندگیآینده پس از ازدواج تاثیر گذار باشد و بتواند باعث بروز پشیمانی از اینکهمیتوانستم انتخاب های بهتری هم داشته باشم شود؟ اگر با همان فردی که در ابتدا مطرحکردم ازدواج کنم با اینکه ظاهر چندان بدی هم ندارد میتواند دچار بروز این مشکلشود؟  اکنون با توجه به این موارد  خواهش می کنم لطفا مرا در این بارهراهنمایی بفرمایید و از پیشنهادهای ارزشمند خود مرا بهره مند سازید .


 

جواب:

سلام

در مورد اینکه می ترسی بخاطر علاقه اوندختر، نسبت به کس دیگه نتونی محبت داشته باشی و سرد بشی عرض می کنم : شما اگر برایرها کردن اون دختر دلیل قانع کننده ای داشته باشی بعدا پشیمون نمی شی اما اگر دلیلقابل قبولی نداشته باشی ممکنه بعدا با فردی ازدواج کنی که هرچند یک سری نقاط قوتداره اما از جهاتی از او پایین تر باشه و لذا پشیمون بشی که چرا ردش کردی

دلیلی که شما برای رد کردنش اوردی اینبود که مورد بهتری در اینده نصیبت خواهد شد من نمی دونم منظور شما از این کلام چیه؟اگر منظورت کسیه که ظاهرش ساده نباشه و راهش هم نزدیک باشه و خونواده اش هم سطحشونبالا باشه در این صورت باید عرض کنم که هیچ کدوم اینا از ملاکات اصلی نیست کهبتونه سبب برتری دیگری بر اون دختر بشه بلکه باید کسی رو پیدا کنی که در ملاکاتاصلی بهتر باشه مثل اینکه شایستگی فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری خانوادگی بیشتریداشته باشه و از این جهات با تو تناسب و هماهنگی بیشتری با تو داشته باشه وگرنهاگر صرفا از جهاتی که گفتی بالاتر باشه اما مثل این دختر باهات هماهنگ نباشه امکانداره بعدا احساس کنی که اشتباه کردی نقد رو فدای نسیه کردی اونم نسیه ای که از نقدبهتر نیست و در نتیجه از رها کردن اون دختر ناراحت و از ازدواجت پشیمون بشی

پس اگر می خوای این احتمال منتفی بشه یادلیلی پیدا کن که به درد هم نمی خورید یا اینکه بقدری تلاش کن تا مطمئن بشی که نمیتونی بهش برسی مثل اینکه خونواده تو یا اون مخالفت کنند و نذارن ازدواج کنید یااینکه بدونی اگرم خونواده ات موافقت کنند این قدر بدرفتاری خواهند کرد که زندگیتتلخ می شه که اگر چنین اتفاقی بیفته احتمال پشیمون منتفی خواهد شد چون وقتی اونمناسب تو نباشه یا بدونی که نمی تونی بهش برسی، هم راحت تر فراموشش می کنی و هم باخیال راحت با فرد دیگه ازدواج می کنی و حتی اگر فرد دوم هم از اولی پایین تر باشهبازم پشیمون نمی شی بخاطر اینکه با اختیار خودت رهاش نکردی که بخاطر از دست دادنشناراحت باشی بلکه نتونستی بهش برسی و معلومه مورد خوبی که ادم نتونسته به دستشبیاره سبب پشیمونی نمی شه، پس یه بررسی کامل در زمینه تناسب خودت و اون دختر انجامبده و اگر احساس کردی مناسب تو است برای راضی کردن خونواده ها تلاش کن و اگر بهنتیجه نرسیدی اونوقت سراغ دخترای دیگه برو

در مورد مشکل دوم شما عرض می کنم ظاهرا علتاینکه نظرت دائما عوض می شه اینه که معیارهات ظاهری است نه واقعی بخاطر اینکه بادیدن ظاهر دخترها معیارت عوض می شه در صورتی که ظاهر یکی از معیارهای انتخاب همسرهو معیارهای دیگری رو هم باید در نظر گرفت مثل تناسب فکری اعتقادی اخلاقی رفتاریخانوادگی که اگر نباشه هرچند ظاهر طرف خوب باشه ازدواج به صلاح نیست پس اگر شماظاهر رو ملاک قضاوت در مورد دخترها قرار ندی و همه جانبه نگرانه جلو بری هم انتخابخوبی خواهی داشت و هم بعد ازدواج نظرت عوض نمی شه

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 228
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 358
  • بازدید ماه : 708
  • بازدید سال : 3,184
  • بازدید کلی : 51,271
  • کدهای اختصاصی