مشاوره ازدواج : آیا چنین ازدواج می تونه موفق باشه؟

سوال :

سلام

دختری هستم 28 ساله، تحصیلکرده، قیافه متوسطی دارم، کارمندهم هستم. از 18 سالگی خواستگاری از فامیل دارم که به قول خودشون از وقتی من 15-16سالم بوده به من علاقه داشته اند. با وجودی که 4 سال پیش باز نظر من و خانوادمهنوز منفی بود ایشون خانواده رو راضی کردن که یک جلسه ما با هم حضوری صحبت کنیم.من تقریبا در همون یک جلسه در مورد جوب رد دادنم دچار شک شدم به خاطر حرفهایی کهزدن. البته باید بگم که دلایل مخالفت بر می گرده به اینکه اولا ایشون 8-9سال از من بزرگترند ایشون لیسانس هستن و شغل آزاد و من فوقلیسانس هستم. شغل ایشون طوری هست که سالی چند بار مسافرت خارج از کشور یکی 2 هفتهای دارند . البته این دلایل ظاهری هستن. چون با وجودی که همه خانواده معتقدند کهاز نظر اخلاقی انسان پاک ومومن و خیلی هم مهربان و خوش اخلاق و باحیا و از نظرمالی هم وضعیت مناسبی دارند ولی چون برادر بزرگ ایشون 2 مرتبه طلاق گرفته و دلیلطلاق ایشون هم دخالت های بی جای خانوادشون بوده این قضایا مربوط به 15-16 سال قبلمی شه و خانواده این آقا اعتراف میکنن که اشتباه کردن و برادرهای کوچیکتر ازدواجکرده و زندگی موفقی هم دارند ولی شایعات در مورد خانواده ایشان در این موارد زیادهست و خانواده اعتقاد دارن این چیزا در وجود کسی عوض نمی شود. چون تمام برادرهایایشان مشکل پسند بوده وخیلی سخت و در سنین بالا ازدواج کرده اند. و 2 خواهرش هم باسن های بالا و موقعیت های خوب اجتماعی ازدواج نکرده اند. ایشانسه سال مداوم به خواستگاری من اومدن ولی با وجودی که پدر و مادرم بارها راضی بهازدواج شدن ولی در نهایت برادرم اعلام ناراضایتی کردند و به من گفتن که اگر درزندگیت دچار مشکل شدی روی ما حساب نکن! و البته من هم حاضر نیستم بدون رضایتخانواده ازدواج کنم. از طرف دیگه احساس می کنم به خاطر اذیت های خانواده ماخانواده این اقا هم حساس شده اند. در دفعات آخری که به خواستگاری اومدند با لحن بدو خیلی حق بجانب ظاهر شدن. از این قضایا 2 سال گذشته و دیگر به صورت مستقیم حرفیمطرح نشده ولی این آقا به همه اعلام کردند که به جز من با کس دیگری ازدواج نخواهندکرد و با وجودی که 36-7 سال دارند هنوز هم بر روی حرف خودشان هستند
حالا سوال من اینه که آیا با همه اتفاقاتی که افتاده و باوجود این همه رنجشی که دو طرفه پیش اومده آیا صلاحه من با ایشون ازدواج کنم؟ ضمناینکه وقتی 2 سال پیش من جواب رد دادم از نظر روحی ماها درگیر و افسرده بودم ودوستندارم این تجربه یکبار دیگه اتفاق بیوفته . البته این نکته هم وجود داره که مندیگه خواستگار های خوبی هم ندارم. در ضمن حرفهای خانواده روی من تاثیر ذاشته وخودم هم واقعا می ترسم در صورت ازدواج شکست بخورم

جواب :

سلام

من فکر می کنم اگه شما به هم بخورید و تنها مشکل سابقه دخالتخانواده ایشون باشه این مساله با توجه به اینکه گفتید اونا به اشتباهشون اعترافکردند می تونه قابل پیشگیری باشه چون خیلی فرقه بین کسی که به نادرستی عملش اذعان دارهو کسی که به نادرستی عملش توجه نداره چون کسی که می دونه عملش نادرست بوده ازانجام عمل نادرست بسیار دورتره

اگه خونواده شما که می گن اونا دست از دخالت بر نخواهندداشت منظورشون اینه که به قول معروف نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش ایناست و اونا که عادت به دخالت کرده اند و رویه شون اینه مشکل بتونن از دخالت دستبردارند و دوباره این کار رو نکنند

در جواب عرض می کنم اولا این مساله تا حدی قابل پیشگیری استمثل اینکه شما شرط کنید دور از اونا زندگی کنید یا التزام اخلاقی در مجلس رسمیخانواده ها نسبت به عدم دخالت در کار شما بدن ثانیا به نظر میاد با توجه به اینکهاون پسر و خونواده اش علت مخالفت شما رو می دونن قاعدتا در اینده - برای حرف مردمهم که شده - سعی خواهند کرد که طوری برخورد کنند که متهم به دخالت نشن و همچنیناون پسر هم برای پیشگیری از به هم خوردن زندگیش سعی خواهد کرد که اثر نپذیره

ثالثا حتی در صورتی که ازدواج شما بخاطر احتمال دخالت اوناریسک داشته باشه این ریسک یک طرفه نیست چون با توجه به اینکه شرایط شما خیلی مناسبنیست و خواستگار خوب ندارید رد کردن شما هم ریسک داره و ممکنه که به تجرد تا اخرعمر شما منجر بشه

بنا بر این به نظر من در صورتی که تمهیدات لازمه رو در جهتپیشگیری از دخالتهای احتمالی اونا انجام بدید با توجه به نبود خواستگار خوب قبولازدواج بهتر از رد کردنشه

موفق باشید