loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 18 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام
30
ساله ام ومجرد.24 ساعته خانه ام. کاری نیست که برای انجامش انگیزه داشته باشم و به خاطرشبیرون برم. اززمانی جدی به ازدواج فکر کردم که:با پسری آشناشدم به هم علاقه مند بودیم اما بدلیلپرحرارت بودن او ترسیدم آشنایی رو ادامه بدم و خواستم بیاد خواستگاریم که او همنیومد.البته به او حق میدادم.خودمم مایل بودم بیشتر به هردومون فرصت بدم و ارتباطعاطفیمون شکل بگیره و عمیق بشه و بعد.اما خانواده ام در این مورد به شدت انعطافناپذیر عمل می کنند و به شدت طبق معمول منو ترسوندند . همیشه در جزیی ترینمسایلم دخالت میکنند.به همین دلیل همیشه سعی میکردم تصمیماتمو به تنهایی بگیرم وافکارمو ازشون پنهان کنم.اما در این باره برخلاف گذشته ترسیدمو تردید کردم ودرمیون گذاشتم.و نتیجه همون شد که فکر می کردم.مانده بودم سرگردان بین دو جبهه کهبه هیچ کدوم اعتماد نداشتم.در تمام زندگیم راهنمایی جز احساس و الهاماتم نداشتم.دردومین قرار همه چی خوب بود اما من بی دلیل می ترسیدم.بعدم صورت مسئله رو نخوندهپاک کردم و تمام.افکار بدبینانه و بدگمانیهای زیادی به ذهنم خطور میکرد و خودمباور میکردم .خودم می بریدم و میدوختم این افکار که در خانواده ام سابقه زیادیداره و اصولا ناشی از روحیات اطرافیانمه.منو به اصطلاح زمین گیر کرد .از اون بهبعد بی هیچ حرفی زندگی کردم و او هیچ وقت نفهمید مشکل اصلی من چیه.
او ظاهرا هنوزمجرده چون گاهی به من زنگ میزنه و الان پس از 5 سال که از انموقع میگذره گاهی ازشدت تنهایی به تلفنش جواب دادم.گاهی هم خودم زنگ زدم اماسکوت کردم یا حرف اصلیمونزدم . رفتار بیربط کردم..و رفتار روشنی نداشتم که او عصبی میشد و اون تماسها باعثتحقیر من میشد.به هر حال الان که می نویسم پریروز بازم به من زنگ زد.البته تنهاحرفش اینه که بریم بیرون حرف بزنیم. اما من مایلم تلفنی مفصل حرف بزنیم.راستش اززمانی که ذوق ازدواج داشتم و کلی براش برنامه داشتم"خیلی گذشته.چیزی که ازشمی ترسیدم سرم اومده.چیزی که در 24 25 سالگی خیلی فعال بودم و با برنامه تا آیندهامو بسازم. بعد از اون تاریخ همه فرصتهای زندگی رو با بی توجهی ازش گذشتم.فرصت درهمه زمینه.الان بهیچوجه نمیخوام کاری رو شروع کنم. او که گاهی زنگ میزنه تنهاکسیه که منو به دنیای بیرون وصل میکنه و ذوق زندگی در من ایجاد میکنه اما بدلیل بیاعتمادی نمیتونم عکس العمل مثبتی نشون بدم و او مثل یه علامت سوال باقی مونده.چیزیاز او نمیدونم اما طی صحبتای تلفنی مطمئنم به او علاقه مندم.و او هم همینطور . او تنهاگزینه موجوده در حال حاضر.خیلی کم پیش میاد من به کسی علاقه مند بشم خصوصا الان کهبهیچوجه در اجتماع نیستم. درسایت همسریابی هم کسی باب میلم پیدا نشد. شما میگید چیکار کنم به تلفنش جواببدم؟ ممنون

 

جواب :

سلام

شما گفتید هردوتون می خواستید ارتباط عاطفیتون شکل بگیره و عمیق بشه بعد بیادخواستگاری عرض می کنم شما فکر نکردید اگه ارتباط عاطفی شکل می گرفت و بعد به علتیبه هم می خورد مثل اینکه خونواده ها مخالفت می کردن یا اینکه خود شما به این نتیجهمی رسیدید که به درد هم نمی خورید چقدر باید رنج و ناراحتی می کشیدید تا همدیگه روفراموش کنید؟

من مکرر گفته ام که عشق قبل ازدواج نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم هست - چون باعثمی شه عبوب طرفش رو نبینه یا اگه دید توجیه کنه - و تنها پسندیدن همدیگه به اینمعنی که دلشون بخواد طرف همسرشون باشه، کافیه و عشق واقعی بعد ازدواج با دیدنهماهنگیهاو نتاسبهای طرفینی ایجاد و مستحکم می شه

به هر حال دیگه گذشته اما به نظر من شما اشتباه 5 سال پیش رو دوباره تکرارنکنید و راهش اینه که شما فکر خودتون و او رو عوض کنید و راضیش کنید که از راهرسمی جلو بیاد و با موافقت خونواده ها با هم صحبت کنید و همدیگه رو بیشتر بشناسید تااگه مناسب هم بودید ازدواج کنید   

 به نظر من در قدم اول با اطلاعخانواده به تلفنهاش جواب بدید و اگه لازم شد ملاقات هم بکنید اما هدفتون این باشهکه در اولین قدم اونو برای خواستگاری راضی کنید و بهش بگید: شناخت بیشتر رو در حینخواستگاری و تحت نظارت خونواده ها پیدا خواهیم کرد

در مورد بی اعتمادی هم که گفتید به نظر من بی مورد نبوده و نیست چون اقدامخارج از چارچوب خانواده ترس داره و تا وقتی کسی به طور رسمی جلو نیومده نمی شه اعتمادکرد که هدفش از رابطه ازدواجه یا نه؟ و این طبیعی هم هست به همین خاطر به شما گفتمکه با اطلاع خانواده ارتباط تلفنی یا حضوری رو برقرار کنید

نتیجه اینکه : اشتباه 5 سال پیش رو تکرار نکنید و بهش بگید اگه شما رو می خوادرسما جلو بیاد تا هم از موافقت خونواده ها مطمئن بشید و هم به پشتوانه خانواده بااعتماد کامل و بدون ترس و نگرانی جهت شناخت بیشتر باهاش صحبت و ملاقات داشته باشید 

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 144
  • بازدید ماه : 494
  • بازدید سال : 2,970
  • بازدید کلی : 51,057
  • کدهای اختصاصی