loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 21 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام
ی مشکلی دارم نمیدونستم ب کسی بگمش یا نه..من 20سالمه ولی انگار همه کارای زندگیمرو زودتر انجام دادم .اینو همه میگن!اصلا کارام بیشتر از سنم میزنه جوری که اگه بکسی بگم که متولد70 هستم تعجب میکنه!اینو گفتم که ب سنم توجه نکنی....من الان ترم 5رشته دندون پزشکی هستم.اواخر ترم 2 بود که ب یکی از همکلاسیام علاقه مند شدم کلترم 3 ایشونو زیر نظرش داشتم.انصافا هم از حجاب و وقاری این خانوم خوشم اومدهبود.میشه گفت عاشق! گذشت تا ترم 4 ک از ایشون موضوعاتی روفهمیدم که ب کل از ازدواجبا ایشون منصرف شدم.دلایلم منطقیه فکر نکید زود دل بستم و زود هم جا زدم...اتفاقاخیلی هم مصمم بودم ولی وقتی اختلاف طبقاتی و ی سری موضوعات دیگه ای که نمیتونمبهتون بگم رو فهمیدم کلا
بیخیال این خانم شدم  موضوع اصلیداستان اینه که من از زندگی آیندم واقعا میترسم!میترسم فردی که باهاش ازدواج میکنمرو به اندازه همکلاسیم دوست نداشته باشم...آدم فوق العاده وفاداریم ولی از ایننگرانم نتونم احساسم رو بهش راحت ابرازکنم. من هر روز تو دانشکده میبینمش و هزار ویک خاطره واسم زنده میشه...میترسم بخوام همسرم رو یا هر کسی رو که واسه ازدواج درنظر میگیرم با اون مقایسه کنم. موضوعبعدی اینه  که با خودم میگم هیشکی دیگه پیدا نمیشه و من باید مجرد بمونم.هرروز هم این احساس قوی تر میشه.. روزب روز درسم هم بدتر میشه،اینو دیگه همه فهمیدن کمکم کنین

 

جواب:

سلام

شما از نظر عقلی به این نتیجه رسیدی که اون بهدردت نمی خوره اما احتمال داره از نظر قلبی هنوز به این نرسیده باشی که ازدواج بااو درست نیست یعنی دلت باور نکرده که او به دردت نمی خوره لذا ممکنه هنوز امیدوارهکه بهش برسی و این امید، فراموش کردن رو مشکل می کنه اگر این طوره باید کاری کنیکه دلت باور کنه بهش نمی رسه یه راهش اینه که دلت باور کنه او به دردت نمی خوره ازطریق اینکه نقاط منفی بیشتری از او رو شناسایی کنی یا اینکه در مورد پیامدهای منفیازدواج با او تحقیق کنی و حتی اگر لازم شد با مشاور صحبت کنی و اونم نظر تو روتایید کنه که ازدواج با چنین فردی درست نیست و تو رو از ازدواج با او بترسونه که دراین صورت دلت باور می کنه که او به درد تو نمی خوره و به سمت ناامیدی از ازدواج میره

راه دیگر ناامید شدن دلت اینه که به سمت ازدواجبری یعنی به صورت جدی بگردی و مورد مناسبی رو برای ازدواج پیدا کنی چون اگر فردمناسبی رو پیدا کنی و بهش دل ببندی و باهاش ازدواج کنی دلت از رسیدن به قبلیناامید می شه و راحت تر فراموشش می کنه

اما در مورد اینکه گفتی میترسم فردی رو کهباهاش ازدواج میکنم به اندازه همکلاسیم دوست نداشته باشم عرض می کنم اگر فردی روپیدا کنی که از نظر فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری با تو تناسب داشته باشه و بهشعلاقه اولیه داشته باشی یعنی به دلت بیفته که او همسرت بشه نباید نگران بعدش باشیچون هرچه می گذره علاقه ات زیاد می شه و علاقه به هم کلاسیت رو تحت الشعاع قرار میده بخاطر اینکه هرچه بیشتر باهاش رابطه برقرار می کنی هماهنگی های طرفینی رو بیشترمشاهده می کنی و در نتیجه علاقه ات افزایش پیدا می کنه، پس همین که با فرد مناسبمورد علاقه ات ازدواج کنی هرچه می گذره علاقه او در قلبت پر رنگ تر و علاقه همکلاسیت کم رنگ تر می شه

در مورد اینکه گفتی میترسم بخوام هر کسی رو کهواسه ازدواج در نظر میگیرم با اون مقایسه کنم عرض می کنم مقایسه یک مقدارش طبیعیاست حتی در مورد کسی که به خواستگاریهای متعدد می ره ممکنه چنین اتفاقی بیفته یعنیامکان داره دخترای بعدی رو با اونا که قبلا به خواستگاریشون رفته مقایسه کنه یااینکه اونا رو با دخترایی که در خیابون یا دانشگاه یا حتی تلویزیون دیده مقایسهکنه و در نتیجه سخت پسند بشه پس مقایسه در بسیاری موارد قهرا صورت می گیره و فردرو هم تا حدی سخت پسند می کنه اما به جای ترسیدن از مقایسه باید چاره اش کرد راهحلش هم اینه که فرد در خواستگاری در مورد طرف مقابل به صورت مجموعی تصمیم بگیره یعنیفقط زیبایی یا اخلاق خوبش رو نبینه بلکه به صفات مثبت و منفی او نمره بده و درنهایت بر اساس معدلش تصمیم بگیره بنابر این شما اگر شما به خواستگاری دختری بری کههرچند از بعض جهات از همکلاسیت پایین تر باشه اما وقتی اونو به صورت مجموعی باتوجه به نقاط مثبتش بپسندی مشکلی پیش نمیاد و این مقایسه کار دستت نمی ده و تو رواز او زده نمی کنه بخاطر اینکه می دونی همکلاسیت گرچه بعض نقاط مثبتش بهتره اما بهخاطر اینکه به صورت مجموعی معدلش کم شده به درد ازدواج نمی خوره پس نمی تونه تو رواز کسی که مجموعا خوبه زده کنه

در مورد اینکه می گی هیشکی دیگه پیدا نمیشه ومن باید مجرد بمونم عرض می کنم شاید علتش اینه که عشق اون دختر نمی ذاره کس دیگهبه چشمت بیاد و شما هم وقتی دختری به چشمت نمیاد اصلا اونو برای ازدواج مورد بررسیقرار نمی دی و این نادرسته بخاطر اینکه شاید اگر این کار رو نمی کردی و بیشتر باافکار و اخلاق و صفاتش اشنا می شدی ممکن بود نظرت عوض بشه بنابر این مبنا رو اقدامجهت ازدواج بر علاقه قرار نده و دختری رو که احتمال می دی تناسب فکری اعتقادیاخلاقی رفتاری با تو داشته باشه در حیطه بررسی بیار و اگر در تحقیقات اولیه بهنظرت رسید که از جهات فوق با تو تناسب داره برای خواستگاریش اقدام کن و اگر درمراحل خواستگاری به دلت نشست جلو برو

علاوه بر اینکه می تونی از خونواده یا دیگرانبخوای مورد مناسب بهت معرفی کنند و اونی رو که در خواستگاری مناسب تشخیص دادی و بهدلت نشست برای ازدواج انتخاب کنی

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 153
  • بازدید ماه : 503
  • بازدید سال : 2,979
  • بازدید کلی : 51,066
  • کدهای اختصاصی