loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 16 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

من همون دختریهستم که گفتم پسری رو دوست دارم که اهله شیرازه من به جز اختلاف سن مشکل دیگه ایکه با خونوادم دارم اینکه مطمئن هستم که وقتی این موضوع رو باهاشون مطرح میکنم یکیدیگه ازدلایل مخالفتهاشون شیرازی بودن طرفمه میگن فرهنگا خیلی با هم فرق داره اخهوقتی دو نفرهمدیگه رو دراین حد دوست دارن وقتی این تمام شرایط ازدواج رو داره وبهترین رشته (پزشکی)رو داره میخونه و موفقم بوده این دلیل میشه به نظر شما ؟؟؟؟ یهسوال دیگه که ازتون داشتم اینه که من اگر خونوادم بفهمندکه با ایشون دوست بودم همهچیزکه تموم میشه هیچ منوبه شدت محدودم میکنن و دعواها به شدت شروع میشه هرچی هم بهخونوادم بگم که واسه ازدواج بوده اصلا به حرفم گوش نمیکنن و شایدکه نه مطمئنمکتکمم میزنن چون به شدت مخالف این دوستی ها هستن کمکم کنید من طرز اشناییمونو بایدچطور بهشون بگم؟؟؟؟ ممنون میشم اگه کمکم کنید

 

جواب :

سلام

کی گفته که شما باید به خونواده بگید که خواستگار دارید تااز شما سوال کنند از کجا می شناسیس و بترسید بفهمند که با هم دوست بودید

راه درستش اینه که مادر پسر زنگ بزنه با مادر شما صحبت کنهو قرار خواستگاری رو بذارن اگه مادر شما سوال کرد کی به شما ادرس ما رو داده مادرشجوابهای مختلفی می تونه بده:

مثل اینکه بگه در مسافرت به شهر شما دخترتون رو دیدم و خوشماومد، شماره تلفن منزل رو هم از خودش گرفتم یا اینکه بگه با معرفی پسرم دختر شمارو در دانشگاه ملاقات کردم و شماره ازش گرفتم (البته به شرطی که این کار رو واقعاانجام داده باشید چون اگه این کار رو نکرده باشید وقتی از خصوصیات ملاقات ازتونبپرسند ممکنه بر خلاف همدیگه بگید و اونا خلاف بودنش رو بفهمند)

یا اینکه بگه یکی از اشناهای ما دخترتون رو دیده و به مامعرفی کرده اگه اون سوال کرد که کی بوده بگه اون راضی نیست که ما بگیم کیه ( منظورشاز این فرد اشنا پسرش باشه که دروغ هم نگفته باشه)

یا اینکه بگه پسرم توی دانشگاه (یا جای دیگه که شما رو دیده)دخترتون رو دیده و به من گفته که ازتون خواستگاریش کنم

تمام اینا در صورتیه که خونواده پسر با دوستی قبل ازدواجمشکل نداشته باشن اما اگه اونا هم دوستی قبل ازدواج رو درست ندونن قسمت دوم راهاول به این صورت قابل اجرا است که واقعا به همین شکل به مادرش بگه و اونم بیاد شمارو ببینه و تلفن بهش بدید در مورد راه دوم هم پسر به مادرش بگه یکی از دوستان مندختری رو معرفی کرده که شماره منزل اینه در مورد راه سوم هم بگه خودم دیدم و شمارهگرفتم

بعد از اینکه اون پسر شما رو به مادرش معرفی کرد مادرش ازاونجا به بعد رو طبق یکی از راههای بالا می تونه طی کنه

در مورد اختلاف فرهنگ به نظر من در صورتی که خانواده هامراعات همدیگه رو بکنند و به عقاید همدیگه احترام بذارن میتونه مشکل ساز نشه اما اینحرف شما هم که می گید وقتی دو نفر همدیگه رو این قدر دوست دارن اختلاف فرهنگ چهاثری داره؟ عرض می کنم این حرف الان شما است اما اگه این اختلاف سبب طاقت فرسا شدنزندگی بشه و نتونید همدیگه رو تحمل کنید از عشق چیزی باقی نمی مونه که بخواد جلویاثر نامطلوب اختلاف فرهنگ رو بگیره ، و تا زمانی که دو خانواده با هم ملاقات وصحبت نکردند معلوم نمی شه که اختلافشون چقدره و تا چه حد می تونن با هم کنار بیان؟به همین خاطر شما به اون پسر بگید که وقتی مادرش برای قرار خواستگاری زنگ می زنه ،تا می شه مساله شیرازی بودنشون رو همون اول در تلفن مطرح نکنه و طرحشو به جلسهخواستگاری موکول کنه تا شاید وقتی که خانواده شما نقاط مثبت دیگه پسر و خونواده اشرو ببینند از این مورد صرف نظر کنند

موفق باشید  

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 198
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 328
  • بازدید ماه : 678
  • بازدید سال : 3,154
  • بازدید کلی : 51,241
  • کدهای اختصاصی