عشق عوضیسوال:
سلام
یک مشکلی دارم که فکرمو مختل کرده آرامشموگرفته.من از شوهرم راضیم نه اینکه بگم بی عیبه نه اما خوبه .مشکل اینجاست که توخانوادشون همش دعوایه ، تشنجه.آخه داداش بزرگش کلا عصبیه حتی تو فامیلمعروفه که عصبیه من قبل ازدواجم میدونستم اما شوهرم یه جورایی قانع ام کرد اماحالا که چند بار عصبانیتشو دیدم دیگه میترسم آرامش ندارم همش فکر میکنم شوهرممشاید اینطوری باشه حتی داداشش وقتی عصبی میشه هر حرفی میزنه هر کاری میکنه ( چاقو، تفنگ )یک سری هم با شوهرم تو پمپ بنزین با یک مردی دعواش شد کلی فحش بد دادهمدیگرو زدن اگه جلوشو نمیگرفتن نمیدونم چی می شد تو عصبانیت شوهرم گفت به خدامیکشمش . اما دیگه مرده رفت حالا من موندم چکار کنم .جدیدا بین مامان باباش دعواشد منم ناراحت شدم گفتم همش خانوادت دعوا میکنن من نمیتونم بیا از هم جدا بشیم.البته بعد از حرفم ناراحت شدم حالا ناراحته ازم میگه فکراتو بکن اگه نمیتونیاین خانوادمو تحمل کنی جدا بشیم این حرفارو با ناراحتی گفت و حالشم بده. دلممیسوزه واسش خودشم ناراحته از این همه درگیری خانوادش.من چیکار کنم وقتی به جداییفکر میکنم نمیتونم دوریشو تحمل کنم از طرفی نگران آینده ای که ممکنه همش دعوا باشههستم.از طرفی بابام مریضی قلبی داره مامانمم بدتر .دو تا داماد دیگمونم خیلی خوبنیستن. اما مامانم اینا از شوهرم راضین چون خودم انتخابش کردم. حالا اگه بخوام جدابشم چه جوری بگم بعدشم اونا که راحت قبول نمی کنن.از طرف دیگه اصلا نمیدونم درستهجدا بشم با اینکه دوسش دارم فقط از آینده می ترسم.ترخدا جوابمو زود بدینمنتظر تصمیمه؟دیگه تحمل ندارم چکار کنم اانتخاب خودم بوده فکر نمیکردم داداشش تااین حد بد باشه که زندگی همه به خاطر کاراش خرابه.داداشش نامزد داره که همشبا هم کتک کاری دارن شاید ازهم جدا شن
جواب:
سلام
به نظر من تا زمانی که همه راهها بسته نشه نبایدزندگی رو تموم کرد چون خسارت طلاق بسیار زیاده و ممکنه به تجرد تا اخر عمر زن منجربشه بنابر این باید دید مشکلات شما راه حل داره یا نه؟ یه مشکل شما عصبانیت همسرتهکه نگرانی از اینکه نکنه زندگی اینده ات همه اش دعوا باشه، علت نگرانیت هم اینه کهعصبانیت شدیدش رو دیدی اما باید توجه کنی اینکه عصبانیتش با دیگران شدیده دلیل نمیشه که با تو هم حتما این طوری باشه بلکه عصبانیتش با تو به نحوه رفتارتون باهمدیگه بستگی داره لذا اگر درست عمل کنی کمتر عصبانی می شه و اگرم شد شدتش کمترخواهد بود
در این جهت چند کار انجام بده، اولا: سعی کنعلاقه اش بهت بیشتر بشه چون شدت علاقه جلوی بد رفتاری رو می گیره و اگرم انجامشداد زود پشیمون می شه و در صدد جبران برمیاد وثانیا: از اول شروع زندگی با احتیاطشروع کن تا اخلاقش دستت بیاد و ببین که چه چیزایی عصبانیش می کنه یا اینکه سبب میشه عصبانیتش بیشتر بشه لذا سعی کن اون کارا رو انجام ندی تا عصبانی نشه یا اگرم شدعصبانیتش زیاد نشه ثالثا: سعی کن تا می شه حریم بین تو و او - در زمینه عصبانیت-شکسته نشه و روی او به تو -در این زمینه- باز نشه که در نتیجه با تو مثل بقیهرفتار نکنه و یا نسبت به تو اصلا عصبانی نشه و اگرم شد از حد خاصی نگذره بنابر ایناز اول بر اساس احترام متقابل زندگی رو شروع کن و اجازه نده که این حریم شکسته بشهاگر این کار رو بکنی رفتارش با تو کاملا متفاوت خواهد شد و به خودش اجازه نمی دهکه با تو مثل دیگران رفتار کنه
مشکلات دیگری که داری مثل دعوای خانواده اش یاعصبی بودن داداشش در صورتی که اثر منفی در زندگی شما نذاره و برای شما مشکل درستنکنه -مثل اینکه به شما بی احترامی و یا با شما دعوا نکنند- دلیلی نداره که بهخاطر این موارد از همسرت جدا بشی
پس به مواردی که عرض کردم فکر کن و اگر با توجهبه راهکارهای ارائه شده اینده قابل قبولی برای زندگیت پیش بینی می کنی وارد زندگیبشو و سعی کن زندگی مشترک خوبی برای خود و همسرت بسازی
موفق باشید
مشاوره ازدواج : ایا امیدی هست؟