loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 18 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال:

سلام

من یه  دختر 27 سالم  چند وقته با یهپسری حرف میزنم که بهم پیشنهاد ازدواج داده .اولش ازش خوشم نمی اومد چون زیادمطابق معیار های من نبود  ولی به این خاطر که سنم داره میره بالا سعیکردم خودمو بهش علاقمند کنم و  از معیارام چشم پوشی کنم .قرار شده دوماه دیگهبیاد خاستگاریم ولی باهاش  خیلی  مشکل  دارم. بهم میگه حق ندارمفوق لیسانس بخونم چون اون حتی دیپلم هم نداره .یا نبایدحتی با پدر مادرم هم برممسافرت چون اگه ازدواج کنم دیگه ماله اونا نیستم .باید دوره دوستامو خط بکشم چون اون تشخیص داده من زندگی خودمو با دوستام مقایسه میکنم .نباید برم سرهکار چون اجتماع خرابه و وظیفه مرده که بره سره کار و زن باید فقط باید خودشو واسهشوهرش خوشگل کنه و به شوهرش برسه .چون دوست نداره اگه از سره کار اومد خونه مننباشم یا غذای روزه قبلو بخوره یا اینکه حتی منو خسته و بی حوصله ببینه . دوست نداره من برم میوه فروشی یا بقالی چون امکان داره موقعی که دارم میوهجدا میکنم هیکل منو ببینه یا امکان داره بقاله محله سر حرفو با من باز کنه .. فقطدر صورتی که مربی گیتارم زن باشه میتونم برم ساز یاد بگیرم. در مورد استادایدانشگام که حرف میزنم مثلا میگم استاد خوبی بود دوستش  داشتم حسودی میکنه  در صورتی کهاستادای  من واسه من فقط حکم یه استاد رو دارند که باید بهشون احترام بزارم وحرمتشونو نگه دارم.غیراز اینا یه خورده بهش مشکوکم .من اصلا دوست ندارم دروغ بشنوم ولی این اقااسمو سنشو اول به من دروغ گفت . بهم گفت با کسی شریک نیست ولی بعد فهمیدم کهشریک داره. گفته که قبلا ماشینای خیلی مدل بالا داشته ولی فروخته و سرمایه کارشکرده و بعدا دوباره میخره .در صورتی خودم احساس کردم حتی رانندگی هم بلد نیست چون ی بار قفل فرمون ماشینم گیر کرده بود و اون همینجور وایساده بود نگام میکردو با اینکه ازش خاستم کمکم نکرد یا بلد نبود ساعت ماشینو تنظیم کنه یا حتینمیدونست سنسور چیه منهمیشه مستقل و ازاد بودم قبول دارم وقتی ادم ازدواج میکنه یه سری محدویت ها پیشمیاد و منم اون محدودیت ها رو دوست دارم ولی شرایطی که این اقا واسه من گذاشته بهنظرم با روحیه ی من سازگار نیست پدر مادرم  کلی واسم زحمت کشیدن تا من بهیه جایی برسم و خوشبخت باشم . خودم  از خیلی چیزا گذشتم تا بتونم با معدل بالا فارقالتحصیل شم و بتونم یه شغل داشته باشم .و بتونم به پدر مادرم کمک کنم .بتونم چند سال دیگه که پیر شدند براشون یه پرستار بگیرم بهشون برسم یا حد اقلبتونم بهشون ثابت کنم که زحمتایی که برام کشیدن بی نتیجه نبوده واقعانمیدونم باید چیکار کنم .از یه طرف از اینکه سنم داره میره بالا  حسابیمیترسم و دوست ندارم بهم بگن ترشیده .و از یه طرف به نظرم طرز فکر این اقا منطقینیست 


 

جواب:

سلام

یکی از مشکلات شما اختلاف تحصیل شما استکه در این زمینه می تونید مطالب لینک زیر رو مطالعه کنید

http://moshaver41.ir/post/category/2

از مشکلات دیگه شما با خواستگارتونمحدودیتهاییه که اون برای شما قائله که از دو جنبه قابل بررسی است: یه جنبه اشاینه که شما این محدودیتها رو قبول کنید یا نه که در این زمینه در صورتی کهتناسبهای لازمه فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری رو داشته باشید این موارد قابل گذشتهیعنی گرچه برای شما محدودیت ایجاد می کنه اما زندگیتون رو خراب نمیکنه مگر اینکهبرای شما قابل تحمل نباشه چون در این صورت خوشیهای زندگی رو تحت الشعاع قرار می دهو اب خوش از گلوی شما پایین نخواهد رفت

و جنبه دیگر این محدودیتها منطق و فکریهکه پشت حرفاش هست یعنی حرفاش نشون می ده که برای هر محدودیت دلیل داره که منطقیبودنش رو نشون می ده (یعنی گرچه ممکنه فکرش غلط باشه اما ادمی نیست که بگه هرچی من می گم بدون دلیل قبول کن بلکه برای حرفاش دلیل میاره) و این یه نقطه مثبته چون وقتی به این معنی منطقی باشه امکان تغییر نظرشهست مثلا اگر براش اثبات بشه که ادامه تحصیل شما سبب بالاتر دیدن خود و درنتیجه دوریشما از او و لطمه به زندگی نمی شه یا متوجه بشه که مسافرت رفتن شما با پدر و مادرمنافاتی با حق او نداره یا اینکه مسافرت با اجازه او باشه یا براش اثبات بشه کهشما زندگی دوستاتون رو با زندگی خودتون مقایسه نمی کنید یا اگر محیط کار سالمی پیداکنید و یا کار شما منافات با همسرداری نداشته باشه در این صورت قاعدتا نظرش تغییرمی کنه و محدودیتهای شما کم می شه

یکی دیگه از مشکلات شما دروغ گویی او استکه در این زمینه دو کار انجام بدید اولا در مواردی که شک دارید تحقیق کنید و حقیقترو متوجه بشید و ثانیا: باهاش در این زمینه صحبت کنید و دلایل دروغ گوییش رو جویابشید و صداقت رو شرط موافقت با ازدواج قرار بدید

در مورد اینکه گفتید قصد دارید با شاغلشدن در اینده به پدر مادرتون کمک کنید می تونید باهاش صحبت کنید و در نتیجه اونممکنه اشتغال شما رو در اینده قبول کنه یا اینکه خودش تعهد بده که نیازهای مالیپدر مادر شما رو در اینده برطرف کنه البته اگر هیچ کدوم رو هم قبول نکرد بازمبهتره کوتاه بیایید بخاطر اینکه نه تنها اون بلکه خیلی از مردها دلشون نمی خوادهمسرشون کار کنه و لذا اگر اونو رد کنید احتمال اینکه نفر بعدی هم با اشتغال شمامخالفت کنه کم نیست و در نتیجه ممکنه اصل ازدواجتون به خطر بیفته

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 177
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 307
  • بازدید ماه : 657
  • بازدید سال : 3,133
  • بازدید کلی : 51,220
  • کدهای اختصاصی