loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 13 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال :

سلام
من 22سالهام و دانشجوی سال سوم.خونوادم علاقه ی زیادی به تحصیلات دارند و اصرار به ادامهتحصیل من.من با اینکه توی درسم موفقم ولی علاقه ی زیادی به درس ندارم.از طرفی تویخونه ما هیچ حرفی از خواستگار و ازدواج من نیست و مادرم به شدت اصرار به این دارهکه تا فوق لیسانس قبوی نشدم هیچ خواستگاری حق نداره به خونه ما راه پیدا کنه.ولیمن شدیدا نیاز روحی به این دارم که علاقه ی کسی به خودم رو احساس کنم.این چیزیه کههر دختری به سن من نیاز داره برای اینکه حس کنه جذابه.وقتی میبینم همه همسنی هایمن از خواستگاراشون حرف میزنند ولی من هیچ خواستگاری ندارم احساس حقارتمیکنم.(البته اگه خواستگاری هم باشه و به مادرم گفته باشند مادرم به من هیچ حرفینمیزنه.)در صورتی که اگه یکی دوبار بیان میشد من اعتماد به نفس بهتریداشتم.نمیدونم به مادرم چطور بگم که من ترجیح میدم ازدواج کنم تا درس بخونم؟به نظرشما با این کار مادرم من به تبعه نیازی که دارم به سمت علاقه هایی مستقیم به خودمگفته میشه کشیده نمیشم؟؟؟به من حق نمیدید علاقه ی هرکسی رو باور کنم؟؟؟!!!!!!!

جواب :

سلام

از اخرین حرفتون شروع می کنم که گفتید : ایا امکانداره به سمت اظهار علاقه های مستقیم کشیده بشید؟ عرض می کنم بله ممکنه چنین اتفاقیبیفته چون شما به خاطر نیاز عاطفی که دارید و از طرف دیگه امید به ازدواج کردن هم تاسالیان اینده ندارید، دلتون در معرض لغزش جهت قبول اظهار علاقه های مستقیم قرارداره و اگه توی این وادی رفتید پیامدهای بدی ممکنه در انتظارتون باشه بخاطر اینکهاولا : ممکنه به عفت و پاکیت لطمه بزنه چون وقتی شروع کردی و دل بسته شدی هدایتگریعقلت کم رنگ می شه و دیگه این تو نیستی که با ندای عقلت جلو می ری بلکه این علاقهاست که تو رو به دنبال عشقت می کشه و هرجا بخواد می بره و ممکنه حتی بخاطر عشق تنبه ارتباط گفتاری یا دیداری شهوانی بدی یا خدای نکرده به تماس بدنی کشیده بشی

نگو محاله که من چنین کارهایی بکنم چون این حرفمال الانه که عاشق نیستی و با عقلت تصمیم می گیری اما اگه عاشق شدی اون وقت این عشقهکه برات تصمیم می گیره نه عقل، به همین خاطر ممکنه به خاطر عشق تن به خیلی کارهابدی

همون طوری که تجربه نشون داده عده ای از دخترهاکه گرفتار ارتباطات حرام شدند قبل عاشق شدنشون حتی فکرش رو هم نمی کردند که تن بهچنین کارهایی بدهند اما بعد اینکه عاشق شدند بخاطر خواست دل طرفشون تن به کارهاییدادند که حتی تصورش رو هم نمی کردند 

و ثانیا: اگه علاقه مند شدی و به هر دلیل مثلمخالفت خانواده یا نداشتن تناسبهای لازمه طرفینی نتونستید ازدواج کنید کلی بایدرنج بکشی تا فراموشش کنی

ثالثا اگه بعد فراموشیش دوباره هم عاشق بشی، هیچوقتمثل عشق اولی نمی شه چون اولین عشق موندگار ترین و عمیق ترین عشقه پس سعی کن اولیندلبستگی رو به کسی پیدا کنی که باهاش ازدواج می کنی بخاطر اینکه هرچه عشق موندگارتر و عمیق تر باشه زندگی شیرین تر و پایدار ترمی شه

بنا بر این علی رغم نیازی که به جواب مثبت دادنبه اظهار علاقه دیگری احساس می کنی، به هیچ وجه اظهار علاقه مستقیم رو قبول نکن کهممکنه بدجور ضرر کنی و به چاهی بیفتی که تا بیای ازش خارج بشی مجبور بشی کلیرنج  و درد تحمل کنی

نتیجه اینکه اگه عاقبت خوب می خوای فکر ارتباطدوستانه با نامحرم رو از ذهنت بیرون کن و دو کار انجام بده اولا: تا زمان ازدواجخویشتن داری کن و ثانیا: از هیچ کاری که زمینه ازدواجت رو فراهم می کنه فرو گذارنکن و اگه لازم شد خجالت رو کنار بذار چون اگه بخوای خجالت بکشی قافیه رو حسابی باختیو ممکنه چند سال مجبور بشی صبر کنی، بنا بر این عزمت رو جزم کن که از هر راهی کهممکنه برای انجام ازدواجت قدم برداری

در اولین قدم تمایلت بهازدواج رو از راههای مستقیم و غیر مستقیم به مادر بفهمون

در قدم بعدی اگه می تونی ازراه استدلال وارد شو و با مادر صحبت کن مثلا بگو ازدواج با تحصیل منافات نداره وبا کسی ازدواج می کنم که موافقت کنه تحصیلم رو ادامه بدم و حتی اگر الان نشد ادامهتحصیل بدم بعدا امکانش هست

علاوه بر اینکه اگه حتی با ازدواج هم نشه درسخوند من ازدواج رو انتخاب می کنم چون ادامه تحصیل ندم اخرش اینه که از علم و مدرکتحصیلی بالاتر محروم شدم اما اگه نتونم ازدواج خوبی داشته باشم یه عمر بدبختینصیبم می شه مثل بسیاری از دخترای تحصیل کرده که سنشون بالا رفته و مجرد مونده اند

خلاصه برای مادرت اینو روشن کن که بر خلاف تصوراونا تحصیلات عالیه برای یه دختر ممکنه به ضررش تموم بشه چون امکان داره یاازدواجش به تاخیر بیفته یا اینکه مجبور بشه بخاطر بالا رفتن سنش کوتاه بیاد وازدواج نامناسب انجام بده  

در این زمینه توضیجات بیشتر رو مطلب زیر بخون

http://moshaver41.ir/post/144

بعد از مرحله استدلال نوبت عمل کردنهیعنی اگه بتونی با عملت کاری کن که از نظرشون برگردن مثلا تلویحا تهدید کن که اگهموافقت نکنن از درست کم می ذاری و اگه گوش نکردند این کار رو بکن مثلا واحد کمتربگیر یا عمدا یه مقدار از درس خوندن خودداری کن و اگه فایده نکرد تهدید کن که برایخوندن فوق لیسانس اصلا اقدام نخواهی کرد و اگه اثر نکرد پیگیری نکن که وانمود بشهواقعا به تهدیدت عمل می کنی

ضمنا از بعض روشهایی که در لینک زیر اومده هممی تونی استفاده کنی

http://moshaver41.ir/post/category/47

شاید به نظرت برسه که این روشها قابل اجرا نیستبخاطر اینکه خجالت می کشی از ازدواج حرف بزنی تا چه رسد به اینکه استدلال کنی یااینکه بخوای مادر رو وادار به رضایت کنی

عرض من اینه که این روشها شاید ابتدائا قابلاجرا نباشه اما اگه از راه غیر مستقیم شروع کنی تدریجا می تونی به این روشها همبرسی و اونا رو هم اجرا کنی

روش غیر مستقیم مثل اینکه اگه در مورد ازدواج فردخاص یا به صورت کلی صحبتی شد پی اونو بگیری و در محسنات ازدواج و اینکه همراهتحصیل هم می شه ازدواج کرد صحبت کنی تا اونا نظر واقعی تو رو متوجه بشن، همچنین ازافراد دیگه مثل خواهر یا دختران فامیل یا بزرگترهایی که می تونی باهاشون حرف بزنی برایرسوندن نظرت به مادر استفاده کنی و سعی کن ذره ذره خجالتت رو برطرف کنی تا وقتی مادرمساله رو فهمید و ازت سوال کرد بتونی به راحتی از نظرت دفاع کنی و وارد مراحل بعدیبشی

موفقباشید
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 202
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 332
  • بازدید ماه : 682
  • بازدید سال : 3,158
  • بازدید کلی : 51,245
  • کدهای اختصاصی