loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 8 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال :

سلام

من یک ماه پیش خواستگاری داشتم که اولش ازش خوشمنیومد ولی بعد از اینکه چن بار باه صحبت کردیم بهش علاقمند شدم تا اینکه من بهش جریاننامزدیه قبلیمو گفتم (عقد نبودم و بعد از مدتی هم از طرف من بهم خورد) من به نیت صداقتدر زندگی این جریان رو بهش گفتم و اون هم گفت که اشکال نداره و چیز مهمی نیست ولی بعداز اون جریان دیگه تماس نگرفت  

الان یه خواستگار خوب دارم که چون محبت خواستگارقبلی تو دلمه و همش بهش فکر می کنم و جریان نامزدیه قبلیم منو رنج می ده تو رو خداراهنماییم کنین

 

جواب :

سلام

اول از همه عرض می کنم به این خواستگار در موردخواستگارهای قبلی چیزی نگید که بد دل می شه

بعدش در مورد اینکه گفتید محبت خواستگار قبلیدر دل شما است و شما رو رنج می ده عرض می کنم ناراحتی شما ممکنه به یکی از دو علتزیر باشه:

اول اینکه ممکنه رنج شما بخاطر این باشه که یادخوبیاش میفتید و از اینکه بهش نرسیدید ناراحت می شید، اگه این باشه رنج شما ربطیبه ازدواجتون نداره و اگه ازدواج هم نکنید بازم تا یه مدت باید این رنج رو تحملکنید منتها ازدواج می تونه در کم کردن رنجتون کمک کنه تا زودتر فراموشش کنید ودلتون راحت بشه خصوصا اگه عشق شدیدی بین شما و همسرت به وجود بیاد

دوم اینکه امکان داره ناراحتی شما به این دلیلباشه که دو خواستگار رو با هم مقایسه می کنید و می بینید اولی از جهاتی بهتره و میترسید در صورت ازدواج با این خواستگار ، بخاطر ادامه پیدا کردن مقایسه بین او وخواستگار قبلی ، با دیدن نقاط ضعف در شوهر، فکر کنید که شوهر شما فرد ایده التوننیست و ارزو کنید ای کاش باهاش ازدواج نمی کردید و در نتیجه از زندگی دلسرد بشید

اگه این باشه عرض می کنم معمول زنها تنها محبت یکنفر رو به عنوان همسر می تونن در دل داشته باشن یعنی تنها یک مرد رو به عنوان شوهرمی تونن دوست داشته باشن پس اگه محبت دوم به عنوان همسر اومد می تونه جایگزین محبتاول بشه و اونو کمرنگ کنه

بنا بر این شما که قبلا به یک مرد به عنوانهمسر اینده دل بستی در صورتی که محبت خواستگار دوم به دلت بشینه و اونو به عنوانهمسر قبول کنی همین سبب می شه که دلت به تدریج محبت فرد اول رو پس بزنه و یواشیواش محبتش به عنوان همسر در دلت کمرنگ بشه و در نتیجه اونو با شوهرت مقایسه نکنی

علتش اینه که وقتی محبتی که به عنوان همسر بهخواستگار اول داشتی کمرنگ بشه و از بین بره اونم می شه مثل اون می شه مثل خیلی ازمردهای دیگه که ممکنه از شوهر تو بهتر باشند اما چون نگاه همسرانه بهشون نداریاونا رو با شوهرت مقایسه نمی کنی که بگی اشتباه کردی زنش شدی و کاش همسر اونا میشدی

بلکه حتی اگه اونا رو با شوهرت هم مقایسه بکنیبه شوهرت می گی این طوری باش نه اینکه بگی کاش اون یکی شوهرم بود

بلکه بالاتر حتی ممکنه زنی از بعض صفات خوب اخلاقیو بعض رفتارهای فرد دیگه هم خوشش بیاد اما بازم اونو با شوهرش مقایسه نمی کنه چونعلاقه اش به اون همسرانه نیست

نتیجه اینکه اونی که سبب مقایسه می شه علاقههمسرانه است و این علاقه با رفتن به سمت ازدواج با خواستگار دوم کم می شه و بعدازدواج هرچه که عشق بین شما بیشتر بشه چون عشقتون همسرانه است بیشتر اون علاقهقبلی رو از دلت بیرون می کنه تا اینکه به حدی می رسه که اون برای تو با افراد دیگهتفاوتی نمی کنه

موفق باشید
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 233
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 363
  • بازدید ماه : 713
  • بازدید سال : 3,189
  • بازدید کلی : 51,276
  • کدهای اختصاصی