loading...
مشاور ازدواج
اخبار سایت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عشق عوضی 0 32 moshaver41
یاسین بازدید : 12 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سوال :

سلام

با تشکر از اینکه به سوال هام پاسخ دادید ولی بالاخره من متوجه نشدمبه مادرم اصرار کنم یا از این گزینه صرف نظر کنم راستش جزئیات دقیق ماجرا اینطوریهکه:ما بعد از تحقیق متوجه شدیم که اونخانم ( هم کلاسیم)، یه خواهر بزرگتر که در حدود ۵ سال بزرگتر از ایشون است ، دارن وبعد از تماس مادرم با خانواده ایشون به مادرم با صراحت قبل از اینکه حتی مشخصات یااسم بپرسن گفتن که ایشون و خانوادشون مشترکا این نظر رو دارن که تا خواهربزرگترشون ازدواج نکنن قصد ازدواج ندارن و حتی با اصرار مادرم مبنی بر اینکه حداقلاجازه بدن که مااز نزدیک با خانوادشون آشنا بشیم و اونها هم با ما، مخالفت کردن. مادرم هم حق رو بهاونها میده و میگه : هم ازدواج دختر کوچک به دختر بزرگ ضربه روحی می زنه و همباعٍث بد بینی مردم نسبت به دختر بزرگتر می شه ( از نظر اینکه شاید عیبی داشته حالامن موندم و اینکه مادرم می گه قسمت نبوده ( با اینکه با اون خانم مخالفتی نداره) ومی گه ان شاء الله یکی دیگه واینم میگه که نمی تونیم منتظر بمونیم که آیا بعد ازازدواج خواهرشون ما رو قبول میکنن یا نه،و خانواده اون خانم که تا دختر بزرگشونازدواج نکنه برای دختر کوچکشون خواستگار قبول نمی کنن ، و خودم که نمی تونم فکرایشون رو از سرم بیرون کنم و فکر نکنم بتونم با فکر ایشون حتی به یک نفر دیگه فکرکنم !!!!!!!!لطفاراهنماییم کنید .

 

جواب :

سلام

شما اگه می خوای به نتیجه برسی باید تلاشت رو بکنی حد اقلبرای اینکه خانواده دختر قبول کنن که بررسی بشه که شما به درد هم میخورید یا نه ودر مورد اینکه چه کار کنید نظرم رو بهشما گفتم و به نظرم مراحلش کامله منتها شما در مرحله اولش موندی و نتونستی جلو بریپس لازمه که اگه می خوای موفق بشی در مرحله اول با اون حرفایی که بهت زدم مادرت رومجاب کنی تا همراهت بشه و اگه بهت گفت که دختر اول ضربه می خوره بگو: گیرم ازدواجدختر دوم ضربه روحی به دختر اول بزنه اما من کی گفتم ازدواج؟ من گم اونا فقط اجازهبدن بررسی بشه که ما به درد هم می خوریم یا نه؟ که اگه برای هم مناسبیم من تا زمانازدواج دختر اول صبر کنم اینم که می گن مردم می گن لابد دختر اولشون یه عیبی داشتهکه شوهر نکرده ، مگه قراره ازدواج انجام بشه که مردم بفهمن؟ چون حد اکثرش اینه که یهمجلس خواستگاری اونم به صورت خصوصی برگزار بشه  

در مرحله بعد مادرت رو جلو بندازی که با خونواده دختر دراین زمینه صحبت کنه و بگه که پسر من حاضره صبر کنه اما می خواد بدونه که دختر بهشمی دید که صبر کنه یا نه؟

اگه گفتند که بره بعدا بیاد، جواب بده که حرفی نیست اما اگهبعدا اومد ازدواج از نظر شما حتمیه؟ در این صورته که اونا می مونن و نمی تونن بگنکه ازدواج حتمیه و نمی تونن بگن که تا اون وقت صبر کن ، بلکه ممکنه بگن که از دخترما صرف نظر کنه که مادر شما در جواب بگه که پسر من گفته که غیر دختر شما کسی رونمی خواد و فقط وقتی صرف نظر می کنه که بعد بررسی خونواده ها معلوم بشه که به دردهم نمی خورن اما تا وقتی که این بررسی انجام نشده نمی تونه از دختر شما دل بکنه ، پسشما اینو قبول کنید که یه بررسی انجام بشه و اگه دیدید مناسب همند همین قدر که قولازدواج دخترتون رو با پسر ما بدید برای ما بسه و برای مراسمات تا ازدواج دختر اولصبر می کنیم

من فکر می کنم اگه مادرت اینا رو بگه امکان داره که بتونهیه قدم اونا رو به رضایت نزدیک کنه

به هر حال اونی که در اینجا احتمال بیشترین تاثیر رو داره اصرارمحترمانه و مستمره بلکه حتی اگه احتمال دادی اثر داره تو و پدرت با پدرش صحبت کنیدو حرفایی رو که بهت زدم بهش بگید یا کس دیگه رو واسطه کن که باهاشون صحبت کنه واین قدر این ملاقاتها و صحبت ها رو ادامه بدید تا نتیجه بگیرید

موفق باشید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب پربازدید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 260
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 390
  • بازدید ماه : 740
  • بازدید سال : 3,216
  • بازدید کلی : 51,303
  • کدهای اختصاصی