عشق عوضیسوال:
سلام
من یه دختر مجرد و 30 ساله هستم که شرایطم هم خوبهولی هیچوقت ازدواجم جور نمیشه خیلی هم روی خودم کار کردم که اشکالی نداشته باشم . کارمشده فقط دعا کردن همه دور و بریام هم برام دعا میکنند یعنی یجوری شده هر کی از آشناهابه من میرسه میگه ایشالا عروسیت و هر کسم هر زیارتگاهی میره برام دعا میکنه ولی انگارخدا نمیخواد برای خدا که کاری نداره ولی نمیدونم چرا میخواد من همینجوری بمونم و زجربکشم نیازم بیشتر اینه که از زندگیی که در حال حاضر دارم خسته شدم. بعضی وقتام شده که به اصرار و زاری از خدا خواستم بعدبلافاصله یه اتفاق بد تو زندگیم افتاده که آرامش زندگیم بهم خورده و گفتم خدایا غلطکردم نمیخوام هر چی تو بگی مثل وقتی که ناشکری میکنی بعد میزنن پس گردنت اینجوری میشه.الانم دیگه از دعا نا امید شدم انگار خدا یه زمانی برام در نظر گرفته که دعاهای مننمیتونه این زمان رو جلو بندازه خلاصه از زندگیم راضی نیستم. لطفا راهنماییم کنین وبعد بذارید تو سایت برای گفتگو ممنون
جواب:
سلام
در مورد اینکه فکر می کنی انگار خدا نمی خوادازدواج کنی عرض می کنم وقتی خدا نیازی رو داده معنی نداره که نخواد که بنده هاشنیازشون رو از راه درست رفع کنند بلکه برعکس، خدا اسباب ازدواج رو فراهم و اونو بهشدت اسون کرده تا همه بتونن به موقع و به راحتی ازدواج کنند اما مشکل اینه که کاریرو که خدا اسون کرده مردم به شدت سختش کرده اند یعنی این قدر رسومات بی خودی براشتراشیده و شرط و شروط گذاشته اند که در نتیجه اکثر پسرا امادگی ازدواج رو ندارند ومعلومه که در چنین وضعی که پسر کم و دختر زیاده پسرایی که توان ازدواج دارند سراغدخترای با شرایط بهتر برن و دخترای خوبی مثل شما مجرد بمونن
شاید بگی اگر مردم خراب کرده اند خدا که همهکار می تونه انجام بده و می تونه درستش کنه و برام خواستگار بفرسته پس چرا این کاررو نمی کنه جوابش اینه که درسته خدا همه کار ازش برمیاد اما اون کارهایی رو می کنهکه به مصلحت باشه نه کاری که به مصلحت یک نفر و به ضرر دیگر باشه چون اگر خدا چنینکاری کنه یعنی پسری رو که می تونه با دختر دارای شرایط بهتر ازدواج کنه سراغ توبفرسته و دلش رو به تو متمایل کنه، در این صورت بر خلاف مصلحت اون پسر عمل کرده بخاطراینکه گرچه این کار به نفع تو است اما به ضرر اون پسره به دلیل اینکه اگر دخالت خدانبود اون پسر می تونست با دختر بهتری ازدواج کنه پس اگر خدا چنین کاری کنه به اونپسر ظلم کرده
پس به جای اینکه از خدا ناراحت باشی متوجه باشکه محرومیت تو ناشی از فرهنگ نادرست حاکم بر جامعه است که سبب شده بی خواستگاربمونی و در نتیجه با توجه به شرایط فعلی تا جایی که می تونی برای ازدواجت تلاش کن یعنیسعی کن زمینه رو برای اینکه خواستگار بیاد فراهم کنی مثل اینکه در مجالس زنونه بهصورت اراسته و فعال حضور پیدا کنی در محافلی هم که پسرها هستند حضور سنگین و باوقار داشته باشی و همچنین از مراکز و سایتهای همسریابی(البته با احتیاط) کمک بگیریعلاوه بر اینکه تصمیم بگیری اگر خواستگار اومد تا جایی که می شه کوتاه بیایی تابتونی ازدواج کنی
موفق باشید
مشاوره ازدواج : ایا امیدی هست؟